تنیدگی از ناسازگاری فرد با محیط ایجاد می شود. هنگامی که تنیدگی به وجود می آید موانع محیطی بیرونی با موانع جسمی و روانی درونی فرد مانع رسیدن او به هدف مورد نظرش می شود. نحوه برخورد فرد با این موانع تحت تأثیر آموخته های او است آنچه که فرد آموخته و تجربه کرده است بر نحوه برخورد او با عامل تنیدگی زا تأثیر گذار است. موانع بیرونی، همان روشهای تربیتی اند که مانع بروز احساس فرد می شوند. ممکن است کودک به علت ترس از مجازات یا محروم ماندن از محبت والدینش حس کنجکاوی یا حالت پرخاشگری را در خود سرکوب کند. ممکن است به علت بی توجهی همسالان خود از داشتن دوست و همبازی محروم بمانند. ممکن است به علت محدودیتهای مذهبی و اخلاقی نتواند آنچه را که می خواهد انجام دهد. ممکن است به علت سرزنشها و استهزاء سایرین احساس بی کفایتی کند و کاری را که می خواهد انجام ندهد. معلولیت جسمی از موانع درونی است مثل نابینایی و یا ناراحتیهای جسمی مزمن (تنگی نفس) که فرد را ناکام می کند و مانع عملکرد دلخواه فرد می شود. در اغلب موارد، موانع درونی منشأ روانی دارند. کسی که آرزوهای خیالی و دست نیافتنی را در سر می پروراند، وقتی نمی تواند به آرزوهایش برسد دچار مشکل خواهد شد. از نمونه های دیگر موانع و مشکلات روانی می توان به حس وظیفه شناسی بسیار شدید فرد در قبال خانواده، تعصبهای اخلاقی زهد که ذاتی است و هر گونه مشغله ذهنی فرد اشاره کرد. تناقض پایدار در ارضای نیازهای هیجانهای کم و بیش زیادی را در فرد ایجاد می کند. قبل از اینکه تغییرات جسمی فرد که معمولا با هیجانها و تنیدگی همراه است از بین برود و قبل از اینکه تعادل حیاتی بدن تنظیم شود، تناقض دیگری ایجاد می شود و زمینه ایجاد تنیدگی در فرد تقویت می شود. تقریبا می توان گفت: فرد همیشه آماده پذیرش عامل تنیدگی زا است؛ در نتیجه عکس العمل او برای محرک هیجان برانگیز در مقایسه با عکس العمل فرد سازگار شدت و مدت بیشتری دارد.