اولآ، اگرچه همه افراد تا اندازه ای نگران هستند، چنین الزام شناختی که برای همه شرایط های مبهم وجود دارد انتظار میرود منجر به نگرانی افراطی شود که احتمالا به صورت غیرقابل کنترل تجربه می شود، به ویژه برخی ابهام ها بعید است که به طور شناختی حل و فصل شود.
با این وجود، در میان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اکثر افراد میزانی از قطعیت را ترجیح میدهند؛ با این حال حضور چند دقیقه ای هر گونه ابهام برای راه اندازی یک دوره نگرانی کافی است.
دوم، نگرانی های افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تمایل دارد تا درباره رویدادهای زندگی روزمره باشد، از این رو نگرانی اختلال اضطراب فراگیر مشابه با محتوای نگرانی غیر بالینی است البته با این تفاوت که با درجه بیشتری تجربه می شود.
علاوه بر این، تهدید زیر بنایی از یک حالت کلی ابهام به عنوان محتوای پویای نگرانی محسوب میشود، به طوری که آن چه که به صورت مبهم و در نتیجه تهدیدآمیز تجربه می شود به احتمال زیاد از روزی به روز دیگر متفاوت خواهد بود.
در نهایت از آنجا که راه حل بلندمدتی برای جستجوی ابهام وجود ندارد، نگرانی افراطی در اختلال اضطراب فراگیر مزمن خواهد بود و با سیر بالا و پایین در طول زندگی فرد بر طبق درجه تغییر و ابهام در یک روز مشخص همراه است.
تعجب آور نخواهد بود که با وجود چنین فرآیند شناختی مداوم و پرتلاشی همانند نگرانی، میتوان انتظار داشت که در بلند مدت به احساس از دست رفتن روحیه و فرسودگی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر منجر شود.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
نقش اختلال اضطراب فراگیر و عدم تحمل ابهام در پیش بینی فرسودگی شغلی در معلمان