وی اصولا مخالف رویکرد رفتارگرایی بود. مکتبی که به اندازه آمریکا در اروپا توسعه نیافته بود.
دیدگاه لوين بسیار شبیه نظریه گشتالت بوده که اعتقاد داشت کل، چیزی بیش از مجموع اجزای تشکیل دهنده آن است.
لوین، اعتقاد داشت که وجه مشترک روان شناسی گشتالت وروانشناسی اجتماعی مدرن، در این است که بر روی ادراکات فرد تأکید می کند.
وجه مشترک دیگر بین دیدگاه لوي شیء تاکید می کند.
لوین اعتقاد داشت رفتار اجتماعی تابعی است از تعامل میان شخص و محيط. این نظر لوین نظریه میدانی نامیده شده و مورد توجه روان شناسان اجتماعی آن زمان از جمله آلپورت، کرامر ، لوینسون و اکورتوا و سایرین قرار گرفت.