۱- شیوه بروز هيجانها باید پاسخگوی نیازهای فرد باشد به طوری که فرد احساس رضایت کند. ٢- هیجانها علاوه بر رضایت فردی، رضایت افراد جامعه را هم جلب کند. در بسیاری از موارد فقط یکی از دو شرط بالا وجود دارد؛ در نتیجه به شخصیت فرد آسیب می رسد. اگر فرد حالت هیجانی خود را بروز دهد، احتمالا احساسی حاکی از شادی و خشنودی به او دست می دهد. اما از طرفی با واکنش منفی جامعه مواجه می شود. اگر او بداند جامعه کنترل رفتارش را از اینکه حالت هیجانیش را بروز نداده تأیید می کند احساس رضایت می کند، اما همین عصبانیت (حالت هیجانی که فرد آن را بروز نداده باعث می شود تا تعادل جسمی و روانی فرد دچار بی نظمی شود؛ در نتیجه او احساس خوبی نخواهد داشت. اگر کنترل بروز هیجانها مفید و سودمند است، نتایج و پیامدهای آن هم مفید و با ارزش خواهد بود. این پیامدها از تنشهای ناخواسته فرد کم می کند و به خواسته های مطلوب او می افزاید و یا ممکن است فرد در جهت حفظ و اصلاح ارزش های دیگر برآید، منظور از این ارزشها عزت نفس، شغل، دوستی و ... است، اگر بروز این هیجانها مفید نباشد؛ یعنی پاسخ هیجانی فرد آن گونه که از او انتظار می رود نباشد، رفتار هیجانی فرد سلامت، امنیت، موقعیت و رفتار جامعه پسند او را به خطر می اندازد. اگر کنترل هیجانها طوری باشد که فرد را عصبی کند به سلامت جسم و روان او آسیب خواهد رسید و این مشکل در روابط بین فردی او اثر سوء خواهد داشت. و اگر او هیجان هایش را کنترل کند از سوی جامعه شاهد رفتاری خوب و به دور از افراط و تفریط خواهد بود و در این صورت احساس گناه، ترس نخواهد کرد. جرالد (۱۹۷۵) عقیده دارد کسی که هیجانهایش را به شکلی ناگهانی ابراز می کند و کسی که مدام هیجانهایش را سرکوب کرده و بروز نداده، شخصیت سالمی ندارد. کسی که در بروز هیجانها و سرکوب آن حد اعتدال را رعایت می کند شخصیت سالم دارد. آدمی در صورتی احساساتش را به راحتی بروز می دهد که بداند آنچه برایش ارزش و اهمیت دارد در معرض خطر و نابودی نیست. به همین دلیل ممکن است با شور و شوق فراوان بخندد، با صدای بلند گریه کند و با گفتن کلمات خشن، عصبانیت خود را بروز دهد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
رابطه بین ویژگی های شخصیتی با ابراز هیجان و سلامت روان در دانشجویان ...