اگر در کشوری باشید که زبانش را بلد نیستید و از کسی نشانی مکان مشخصی را بپرسید، ممکن است برای درک جزئیاتی که با اشاره های دست می کوشد به شما بفهماند به زحمت بیفتید.
زبان احساس چنین است! علائم هشداردهنده دلشوره - نظير لرزش، انقباض عضلانی، عرق کردن، سرگیجه یا تپش تند قلب - می توانند به شما کمک کنند، به شرطی که واکنشتان به آنها مناسب باشد. مثلا، ممکن است صبح روزی که امتحان مهمی دارید دچار دلشوره بشوید.
اما تنش عصبی ناشی از دلشوره تان می تواند کمکتان کند تا خاطر جمع شوید که هرچه را لازم دارید برداشته اید، چیزهایی نظیر ماشین حساب یا یادداشتهایتان. پس دلشوره، با ایجاد بعضی احساسات و افکار ناخوشایند، شما را به شکلی کلی هدایت می کند؛ لیکن، مثل هر احساس دیگر، این با شماست که تشخیص بدهید چه می خواهد به شما بگوید. دلشوره انگیزه دهنده است.
پژوهشگران عصب شناسی بر این باورند که دلشوره در انگیزه بخشیدن به افکارتان، از راه هایی که برایتان مفید و یاری دهنده اند، نقش اساسی دارد. در مطلوب ترین حالات، توان عملی بالقوهی دلشوره می تواند تمرکزتان را بالا ببرد، شما را یاری کند تا واقع بینانه بیندیشید، و به شما نیرو ببخشد.
مجسم کنید قبل از یک رقابت جسمی، نظیر مسابقه دو، که نیروی عصبی تان شما را تقویت می کند و با تکانهای شدید به جلو می راند، چه حسی ممکن است داشته باشید.
نیروی عصبی حاصل از دلشوره در وضعیت هایی که استفاده از مهارتهای مبتنی بر شناخت را می طلبند همان قدر سودمند است که وقتی قدرت جسمانی مورد نیاز است؛ مشروط بر اینکه از جنبه های دیگر به قدر کافی برای فعالیت مد نظر آماده باشید.