چرا که با این نوع طرحها، روانشناسان بالینی و مشاوران حرفه ای می توانند روشهای پژوهشی رسمی را با فعالیتهای علمی روزانه خود پیوند دهند (بارلو، هیز و نلسون، ۱۹۸۴).
از دیدگاه روان درمانگران و متخصصان حرفه ای، مزیت و برتری پژوهش با تعداد کمی آزمودنی در این است که 1) کم هزینه است، ۲) وقت گیر نیست و مهم تر آنکه فلسفه زیربنایی این گونه مطالعات غالبا با ذهنیت درمانگران و متخصصان حرفه ای همخوانی زیادی دارد؛ چرا که این روشها «پیچیدگی» و «منحصر به فرد بودن» افراد را مد نظر قرار می دهد.
روشهای فردنگر شدیدا به تغییرات درون فرد توجه دارد، در حالی که روشهای «قانون نگر» به مقایسه بین افراد می پردازد و به دنبال الگویا قواعد کلی است.
روی آوردهای «قانون نگر»، به طور اخص طرحهای تجربی و طرحهای شبه تجربی بر روی گروههای بزرگ، به دلیل اینکه بر میانگین گروه تمرکز دارد، پاسخهای فردی در درون هر گروه را از دست می دهد. به این روشها به دلیل نادیده گرفتن پاسخهای فردی انتقاد شدید شده است (برگین و استراپ، ۱۹۷۲؛ دا کس و کایسلر، ۱۹۶۶).
در این باره کایسلر به طور ویژه به «اسطوره همسائی، در پژوهشهای روان درمانی اشاره می کند: پیش فرض پنهان روان درمانگران مبتنی بر مشابهت و همسانی تمام آزمودنیها و مراجعان است.
همچنین این پیش فرض که درمانگران مختلف مداخله های درمانی یکسان انجام می دهند و پیش فرضهای دیگری از این دست نیز از قبل در پژوهشهای گروهی پذیرفته شده است؛ برای نمونه، در مطالعات مربوط به نتایج روان درمانی ممکن است تفاوت کلی بین میانگین نمرات پیش آزمون و میانگین نمرات پس آزمون در یک مقیاس افسردگی نمایانگر بهبودی کلی ناشی از روش درمان مورد نظر باشد.
اما این تغییر مثبت کلی ممکن است سبب نادیده گرفتن این واقعیت شود که اگرچه اکثر مراجعان تا حدی بهبود یافته اند، اما اقلیت مهمی نیز وجود دارند که بدتر شده اند برگین، ۱۹۷۱)، چنین پاسخهای افتراقی به روشهای مداخله بدون توجه به الگوی بهبودی هر یک از افراد قابل کشف و بررسی نیست.
او همچنان که فونجی و مورن (۱۹۹۳) اشاره نموده اند، پژوهش با تعداد نمونه های کوچک تا دهه های نخستین قرن بیستم الگوی مسلط در پزشکی و روان شناسی بوده است. سپس آثار نوآوریهای پیر سن و فیشر در آمار (همانند روشهای همبستگی و تحلیل واریانسه) گسترش یافته و به این حوزه نیز منتقل شد.
این روشهای آماری ابتدا در علوم کشاورزی برای اندازه گیری اثر کودهای مختلف با میزان سرسختی بذرها به وجود آمده است. در این قلمرو، طرحهای مقایسه گروهی و استفاده از نمونه های بزرگ مناسب بوده و به خوبی جواب می دهد، چرا که بررسی واکنش با پاسخ تک تک گیاهان در اینجا کمتر اهمیت دارد.
اما نکته مهم این است که الگو و تمثیل کشاورزی به سادگی قابل انتقال و تطبیق با عرصه روان شناسی بالینی و مشاوره نیست، چرا که در حوزه بالینی بر خلاف کشاورزی تفاوتهای فردی اهمیت بسیار زیادی دارد. با قبول اهمیت تفاوتهای فردی در قلمرو روان شناسی بالینی، در سی سال گذشته روشهای پژوهش با تعداد آزمودنی کم یا مطالعات موردی و تک موردی تجدید حیات شده، از جانب سنتهای پژوهشی مختلف استقبال شده است.
انواع سنتها در مطالعات موردی او اولین سنت در مطالعه موردی، تحلیل رفتار کاربردی (نمونه بارزش رفتار گرایی گنشگر) است، اسکیئر به عنوان سکاندار اصلی این جریان معتقد بود که هدف علوم رفتاری پیش بینی و کنترل ارگانیزم فردی است، (اسکینر، ۱۹۵۳، ص ۳۵).
طرحهای تجربی تک موردی با هدف ارائه پیش بینی و کنترل مورد نظر اسکینر برای نخستین بار در دهه های ۵۰ و ۶۰ ظهور کرد (دیویدسون و کاسئلو، ۱۹۶۹)، پژوهشهایی که از این طرحها استفاده می نمودند در دهه ۷۰ بسط و توسعه زیادی بافتند و نشریه تحلیل رفتار کاربردی به انتشار نمونه هایی از این نوع پژوهشها اختصاص یافت.
ابداع روشهای اندازه گیری نوین برای طرحهای تک موردی با پیشگامی شاپیرو بود، شاپیر و با ساخت فن سنجش و اندازه گیری که به نام «پرسشنامه شخصی شاپیر و معروف است، این امکان را فراهم آورد تا مشکلات هر بیمار (با آزمودنی) را بتوان به طور روزانه با هفتگی به صورت کمی بازبینی کرد (شاپیرو، ۱۹۶۱؛ فیلیپس، ۱۹۸۶)، بر خلاف مطالعات عاملی رفتارگرایان، روی آورد شاپیرو بیشتر سابقه پدیدارشناختی دارد؛ بدین معنی که بیشتر به دیدگاه فردی مراجع نسبت به مشکلاتش نظر داشت و کمتر به دستکاری کاریستهای آزمایش اهمیت میداد.
وجود ست مطالعه تک موردی در پژوهشهای نوروسایکولوژی روان شناسی عصب شناختی) است. لوريا" (۱۹۷۳) تولد نوروسایکولوژی را در سال ۱۹۶۱ می داند؛ یعنی زمانی که بروکا یک مورد از اختلال گفتار را توصیف می کند که با آسیب بخش خاصی از مغز ارتباط داشته است.
از آن زمان به بعد مطالعات موردی به طور پیوسته نقش مهمی در تحول و گسترش این قلمرو ایفا نموده و به نظر می رسد که همچنان از تجدید حیات و مقبولیت این روش به خوبی بهره برداری می شود (شاليس، ۱۹۷۸؛ ويلسون، ۱۹۸۷). به لحاظ روش شناختی نمونه هایی از مطالعاتی که در این قلمرو انجام گرفته طیفی از مطالعات تک موردی کیفی (مثل سکس، ۱۹۸۵) و مطالعه با گروههای کوچک با استفاده از اطلاعات کمی به دست آمده از آزمونهای نوروسایکولوژی (روان شناسی عصب شناختی را دربر می گیرد مثل شاليس ، بر گسک و فریت، ۱۹۹۱) ، وجود ست فردنگری در مطالعات شخصیت است.
آلپورت در یکی از نوشته هایش در سال ۱۹۶۲ به تکیه انحصاری بر روشهای قانون نگرا شديدة التقاد کرده، چنین بیان کرد: در مواجهه با ناشکیبایی نسبت به مطالعات تک موردی و عجولانه دانستن تعمیم یافته های آن چرا ما نتوانیم ناشکیبا باشیم و نسبت به الگوی درونی تعمیمهایمان مصر نباشیم؟. (آلپورت، ۱۹۶۲، ص ۴۰۷).
موری (۱۹۳۷) نیز بر پایه پژوهشهای فشرده، روشی برای مطالعه شخصیت ابداع نمود. گزاره اصلی یکی از نظریه هایش این است که موضوعات مورد مطالعه ارگانیسمهای فردی اند (خود فرد جانداران) و په توده ای از جانداران، (موری، ۱۹۳۷، ص ۳۸) استفاده از واژگان مختلف در این حوزه نسبتا بیانگر وجود ستنهای مختلف است.
مشخصه اصلی طرحهای تک موردی (که گاهی اوقات به عنوان طرحهایی با یک نمونه نیز نامیده می شوند)، اندازه های مکرر یک متغیر کمی بر روی یک مورد یا نمونه واحد است. در این طرحها معمولا دستکاری آزمایشی روی آزمودنی انجام می گیرد، هر چند نمونه های غیر تجربی مطالعه تک موردی نیز وجود دارد، مثل طرح سریهای زمانی، آن دسته از مطالعات تک موردی که از اندازه های مکرر مثمر کز استفاده نمی کنند و در آنها دستکاری آزمایشی نیز وجود ندارد، مثل روش شرح حال پژوهی کلاسیک، تحت عنوان کلی مطالعات موردی، می آیند (بروملین ۱۹۸۶؛ داکس، ۱۹۶۵).
هرچند گاهی اوقات مرز بین این دو روش به روشنی مشخص نیست. از آنجایی که طرحهای موردی، روشهای اندازه گیری خاص خود را دارد، ما در این فصل علاوه بر تمرکز بر اصول طرحها به جنبه های کلی سنجش و اندازه گیری در طرحهای موردی نیز خواهیم پرداخت.
طرحهای تجربی در مطالعات تک موردی
طرحهای تجربی در مطالعات تک موردی عبارت اند از آن دسته از مطالعاتی که درمان با مداخله آزمایشی روی یک فرد انجام می دهند تا مشخص شود که روش درمان با مداخله مورد نظر تا چه اندازه مؤثر است. به زبان فنی، تمامی طرحهای تک موردی اطرحهای تجربی غیر تصادفی با یک گروه واحدا محسوب می شوند که در آن خود فرد آزمودنی به عنوان گروه کنترل خودش نیز مورد توجه قرار می گیرد (کوک و کمبل، ۱۹۷۹؛ ).
روش همانند طرحهای مقایسه گروهی، اولین گام انتخاب مقیاس با آزمونهایی است که برای سنجش بایستی به کار برد. در طرحهای تک موردی مقیاس یا آزمونهای مورد استفاده بایستی به نوعی باشند که بتوان آنها را به طور مکرر اجرا نمود (تلسون، ۱۹۸۱).
آزمون بایستی کوتاه بوده، کمترین واکنش را ایجاد نماید. دو نوع رایج این گونه آزمونها عبارت اند از نمره گذاری به وسیله مشاهده گر (مثلا کارکنان بخش، رفتارهای خود آسیبی بیمار را در بخش با کلیک نمره گذاری نمایند) و نمره دهی خود مراجع به «فرمهای خود بازبینی (مثل مشخص کردن تعداد افکار وسواسی طی روز).
پس از انتخاب مقياس مورد نظر گام بعدی انتخاب تعداد مناسب اندازه گیریهاست: معمولا اندازه گیریها به طور روزانه انجام می گیرد، اما گاهی اوقات به صورت ساعتی یا هفتگی نیز انجام پذیر است. انتخاب میزان فراوانی با بسامد اندازه گیریها با مسئله مورد پژوهش و سؤال پژوهشی ارتباط دارد.
تمامی طرحها با یک سری اندازه های خط پایه شروع می شوند و تا زمانی که اندازه گیریها تثبیت شود (معمولا برای ده با بیست مشاهده ادامه می یابد. پس از آن اولین مداخله تجربی ارائه می شود، در این قلمرو با نمادهای خاصی سر و کار داریم که بهتر است آنها را معرفی نماییم.
معمولا بر مبنای چند حرف اول در زبان انگلیسی آنها را به کار می گیرند: A به جای خط پایه با مرحله بدون دستکاری قرار می گیرد؛ D ، C ، B و غیره به جای درمانها یا دستکاریهای آزمایشی مختلف به کار برده می شوند. طرحهای تک موردی بسیاری وجود دارد که هر کدام مسائل و مشکلات عملی با اخلاقی به قانونی خاص خودش را دارد.