معهذا سالمندان افسرده همیشه غمگینی خود را به عنوان علامت غالب بروز نمی دهند البوتز، ۱۹۹۷).
حتی ممکن است حالت غمگینی خود را انکار نمایند یا حتی بعد از پرسش و پاسخ های مصرانه، علی رغم میل باطنی خویش (به دلیل باورهای نسلی) شواهدی ارائه کنند یا یک الگوی خاصی از شکایت های خود را بیان نمایند که چیزی بیشتر از ابراز دردهای معمول در سالمندی نیست. اغلب علائم افسردگی بخوبی در چهار مقوله کلی تقسیم بندی شده است: هیجانی، شناختی، جسمی و رفتاری (بلازر، ۲۰۰۲).
هنگام ارزیابی افسردگی در سالمندان مهم است که علائمی نظیر تحریک پذیری یا خشم، شکایات جسمی بدون اساس جسمی، شکایات از کاستی حافظه، بدون نشانه های دیگری از مشکلات شناختی، ابراز ناامیدی و شکایت از ناتوانی در انجام امور معمول، از بین رفتن علاقه به فعالیت های معمول و لذت بردن از آنها، افزایش نگرانی ها، کندی در انجام کار یا فقدان مراقبت بهداشتی شخصی، مورد توجه قرار گیرد (گالو و رابینز، ۱۹۹۹).
همچنین محدودیت طبیعی نقش های اجتماعی و حرفه ای مرتبط با کهولت ممکن است بر چگونگی ارزیابی درمانگر از وجود نقص در عملکرد در نقش های متفاوت تأثیر بگذارد. ارزیابی نشانه های واضح افسردگی در سالمندان مشکل است. برای مثال وقتی ظاهر فرد را مورد توجه قرار می دهیم، ممکن است اندام خم شده بیمار در نتیجه مشکلات پزشکی باشد.
ظاهر ژولیده و شانه نکردن موها ممکن است نشانه پاسخ به بی برنامگی باشد، مشکلات روده ای ممکن است به دلیل تغذیه نادرست و از دست دادن آب باشد. ضمن این که همه این علائم نیز می تواند ناشی از افسردگی باشد یا نباشد.
به همین ترتیب سردرگمی می تواند بیشتر نشانه تغییرات احتمالی سیستم عصبی باشد تا تغییرات در سطح عواطف. نشانه های کندی روانی - حرکتی نظیر سخن گفتن آهسته یا کندی حرکات، به زمین کشیدن پا (کشش کردن حین راه رفتن و حرکات کوتاه ممکن است ناشی از درد یا اختلال احتمالی در سیستم حرکتی باشد، کما این که این نشانه ها نیز می تواند همراه تغییرات خلقی باشد یا نباشد.