پژوهش های علمی فوق العاده ارزشمندی نشان داده اند که تلاش برای سرکوبی، بی حسی و یا دور ساختن هیجان ها معمولا با شکست مواجه می شود.
آنچه که ما در مقابل آن مقاومت می کنیم باقی خواهد ماند. احساساتی که تلاش می کنیم تا آنها را سرکوب کنیم به مدت زیادی باقی خواهد ماند و اغلب تبدیل به مشکلات هیجانی مزمن می شوند. به منظور درک اینکه چگونه سرکوبی موجب افزایش و تشدید یک هیجان می شود یک نوازنده ویولون در یک گروه موسیقی را در نظر بگیرید که دارای امواجی از اضطراب هنگام انجام برخی از عملکردهای خود بود.
پاسخ او در چنین مواقعی عبارت بود از انجام هر کاری برای کنترل احساس ها، از جمله مشاهدهی مداوم هر گونه علامت مرتبط با عرق کردن و یا ضربان قلب سريع. اما تلاش او نه تنها بر احساس اضطراب بلکه بر هر گونه علامت ترس نیز متمرکز بود.
اگر هر گونه احساسات بدنی را شناسایی می کرد که ممکن بود نشانه ای از ترس باشند تلاش می کرد تا از طریق اجتناب این تجربه را کنترل کند تا جایی که شروع به فکر کردن در این باره می کرد که با وجود احساس ترس قادر نخواهد بود تا عملکرد خوبی داشته باشد و این یک فكر هولناک و پریشان کننده برای او بود.
هنگامی که توجه بیشتری به بدن خود داشت و هنگام کار به مشاهدهی اضطراب می پرداخت ترس او نیز بیشتر می شد. در نتیجه به خاطر داشته باشید که: «شما نمی توانید هیجان ها را متوقف کنید، و برخی تلاش ها برای کنترل آنها تنها اوضاع را بدتر می سازد».