شواهد این فرضیهی کلی را نقض می کنند. کندی تعمیم یافته ای از تحول حرکتی وجود ندارد. ویژگیهای منحصر به فرد تحول حرکتی تا حد زیادی خاص حیطه تحرک و جابجایی هستند. برای مثال آدلسون و فرایبرگ (۱۹۷۴) تحول گروه خود را متشکل از ۱۰ نوزاد نابینای مادرزاد با گروه مورد مطالعه توسط نوریس و همکاران (۱۹۵۷)، به همراه معیارهای بایلی برای نوزادان بینا مقایسه کردند. با توجه به تحول نوزادان بینا در حوزه های ماهیچه ای و تحول طرز قرارگیری بدن («نشستن به تنهایی در یک لحظه » «غلت خوردن از پشت به روی شکم» «نشستن مداوم به تنهایی» «حرکات گام برداشتن» و «ایستادن به تنهایی»)، تحول ۱۰ نوزاد تنها تأخیر بسیار ناچیزی داشت. با این حال در دو موردی که بطور آشکار به فعالیتهای تحرک و جابجایی مرتبط بودند («گام برداشتن به تنهایی، سه گام» و «گام برداشتن به تنهایی از میان اتاق»)، نوزادان نابینا تأخیر داشتند. شواهد تأخیر کلی در تحول حرکتی را نشان نمی دهد. اما مورد گام برداشتن استثنا است.