نوجوانی یک دوره اوج برای رشد اختلالات افسردگی است که اغلب به بزرگسالی ادامه می یابد . علاوه بر تاثیر منفی بر عملکرد تحصیلی، روابط اجتماعی، و افزایش خطر استفاده از مواد و افسردگی نوجوانان با افزایش سطح تعارض والدین همراه است . الگوهای ارتباطی والد - کودک می تواند هیجان پذیری منفی را در نوجوانان تشدید کند. والدین برای ۸ % از واریانس افسردگی دوران کودکی را تشکیل می دهند و به عنوان یک عامل بالقوه قابل اصلاح که بر جوانان افسرده تاثیر می گذارد، شناخت عواملی که بر پاسخ های والدین به افسردگی نوجوانان تاثیر می گذارند ممکن است اهداف درمانی مهم را مشخص کنند. پاسخ والدین به نمایش های احساسی نوجوانان می تواند پیام های آشکار و یا آشکار در مورد قابلیت پذیرش احساسات خاص ارایه کند (موریس و همکاران، ۲۰۰۷)و این می تواند بر عملکرد و تنظیم هیجانی جوانان تاثیر بگذارد. مطالعات متعدد نشان داده اند که فرزند پروری مهم و کنترل کننده در بین والدین نوجوانان افسرده افزایش می یابد و دیگران به افزایش حمایت عاطفی و کاهش حمایت اشاره کرده اند (kashani و همکاران، ۱۹۹۵؛ Pineda و همکاران، ۲۰۰۷؛ Sheeber و Sorensen، ۱۹۹۸ . با وجود این، این روابط با استفاده از مقیاس های فرزندپروری عمومی به جای معیارهای ارزیابی پاسخ های والدین به افسردگی مشاهده شده است. انتقاد والدین و طرد شدن می تواند عزت نفس و schemas منفی را تضعیف کند که به عنوان مواد اولیه برای افسردگی عمل می کنند، در حالی که کنترل والدین می تواند تجربه تسلط و افزایش درماندگی نوجوانان را کاهش دهد Kaslow و همکاران، ۱۹۹۴؛ McLeod و همکاران، ۲۰۰۷). مهم و کنترل واکنش های والدین ممکن است منعکس کننده تلاش های والدین برای تغییر رفتارهای نامطلوب در فرزند خود باشد، اما به احتمال زیاد وقتی این رفتارها نشانه های یک اختلال بالینی را منعکس می کنند، غیر سودمند و غیر موثر هستند Asarnow و همکاران، ۱۹۹۴. رابطه بین واکنش های فرزند پروری و افسردگی نوجوانان دو سویه است. مطالعات متعددی الگوی تعامل بین والدین و نوجوانان افسرده را بررسی کرده اند که تقابل عاطفه منفی را نشان می دهند (Pineda و همکاران، ۲۰۰۷؛ Sheeber و سایرین ۱۹۹۸). Pineda و همکاران (۲۰۰۷)نتایج نشان داد که والدین نوجوانان افسرده از واکنش های والدین حمایت کمتری (اما نه پاسخ های انتقادی)نسبت به والدین نوجوانان غیرافسرده داشتند، و در رفتارهای افسردگی نوجوانان به دنبال والدگری منفی یا منفی افزایش یافت. این یافته ها نشان می دهند که والدین نوجوانان افسرده بیشتر به روش هایی واکنش نشان می دهند که خلق منفی و رفتارهای منفی فرد جوان را بدتر می کنند و یک چرخه تعامل منفی را تداوم می بخشند. در مقابل، والدین افراد غیر افسرده حمایت از رفتارهای افسردگی را افزایش دادند که نشان دهنده نقش محافظتی بالقوه این رفتارها است (Pineda و همکاران، ۲۰۰۷). شناسایی پاسخ های مشکل آفرین والدین به رفتارهای افسرده نوجوانان برای آگاه کردن اهداف درمانی مفید است، با این حال اکثر مطالعات از طرح های کدگذاری کیفی طولانی استفاده می کنند (به عنوان مثال، Asarnow و همکاران، ۱۹۹۴؛ Pineda و همکاران، ۱۹۹۸؛ Sheeber و سایرین، ۱۹۹۸). این در حالی است که ایده آل برای زمینه های تحقیقاتی، برای محیط های بالینی غیر عملی است. مشابه با مقیاس های خودسنجی اضطراب - مخصوص والدین و واکنش هایی که توسعه یافته اند (به عنوان مثال، نگرش والدین، باورها و درک مقیاس اضطراب [ PABUA ] و باورهای والدین در مورد پرسشنامه اضطراب [ PBA - Q ]؛ فرانسیس و chorpita، ۲۰۱۰؛ Wolk و سایرین، ۲۰۱۶). نیاز به تدوین یک معیار عملی از پاسخ های والدین به علایم افسردگی نوجوانان وجود دارد که می تواند به عنوان یک روش کمکی کمی برای مشاهده بالینی یا کدگذاری کیفی عمل کند. علاوه بر نیاز به توسعه یک مقیاس عملی - خاص از پاسخ های والدین، دامنه قابل توجهی برای بررسی این که چرا والدین به شیوه های خاص واکنش نشان می دهند، وجود دارد.
این موضوع مقاله بیس دارد .
کد مقاله بیس : 0016