مون، از این مسئله به عنوان خطر جدی برای کودکان تیزهوش با اختلال نقص توجه بیش فعال یاد می کند. این ویژگی های رفتاری در کودک باعث میشود که معلم به دلیل بی انگیزه بودن کودک، او را در برنامه آموزشی کودکان تيزهوش قرار ندهد. مشکلات مربوط به نقص توجه و کنترل تکانه در کودکان تیزهوش با اختلال نقص توجه بیش فعال، ممکن است توانایی آنها در انجام برخی کارهای متناسب با قابلیت هایشان را تحت تأثیر قرار دهد. کافمن و کاستلانوس (۲۰۰۰)، دریافتند، کودکان تیزهوش با اختلال نقص توجه بیش فعال، در مقایسه با کودکان تیز هوش بدون اختلال نقص توجه/بیش فعال، در زمینه های عاطفی، اجتماعی و رشد انگیزه، پیشرفت کمتری دارند. گفته می شود که ناهماهنگی در مهارت های شناختی به همراه نقص در کارکرد اجرایی و کمرویی، توانایی پاسخ گویی کودکان تيزهوش با اختلال نقص توجه/بیش فعال را تحت فشار قرار داده و مشکلات بیشتری به ویژه در زمینه عاطفی اجتماعی برای آنها به وجود می آورد (مون و همکاران، ۲۰۰۱).
زنتال و همکاران (۲۰۰۱)، ادعا می کنند هم کودکان تيزهوش و هم کودکان عادی با اختلال نقص توجه بیش فعال، دارای مشکلات سازگاری هستند اما مشکلات کودکان تيزهوش با اختلال نقص توجه بیش فعال، از لحاظ سازگاری بیشتر است. همچنین مبتنی بر یافته های حاصل از بررسی های مختلف معلوم شده است کودکان تیزهوش با اختلال نقص توجه بیش فعال در زمینه تنظیم عواطف نیز با مشکلات روبرو هستند (مون و همکاران، ۲۰۰۱). اختلاف میان بلوغ عاطفی و مشکلات شناختی در این کودکان مربوط به مبحث ناهماهنگی است که در ابتدای فصل به آن پرداخته شد. مون (۲۰۰۲)، بیان می کند کودکان تيزهوش با اختلال نقص توجه بیش فعال می بایست در زمینه های درک، شناخت، کنترل عواطف خود رهنمودهایی دریافت داشته باشند و مبتنی بر آن عواطف خود را به روشی مناسب ابراز کنند.
موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :
مقایسه کنترل عاطفی و رشد انگیزه و تکانشگری در کودکان تیزهوش با اختلال نقص توجه بیش فعال و کودکان تیز هوش بدون اختلال نقص توجه بیش فعال