ممکن است فرد مستعد شرم، دارای نسخه های گسترده ای در مورد خود بد باشد. شرم این قبیل افراد آسانتر از افرادی که دارای این گونه نسخه ها نیستند، ایجاد می شود و البته هیچ فردی به راحتی همسر نمی تواند در ایجاد این شرم نقش داشته باشد. بسیاری از افراد دچار شرم مزمن یا به کلی از روابط پرهیز می کنند یا روابطی دور را با اعمال محدودیت در روابط خود با همسرانشان دنبال می نمایند. گروه دیگر افرادی هستند که راهبرد اصلی شان برای دوری از شرم به طور عمده بر پایه روابطشان استوار شده است. آنها از دیدگاه های همسرانشان برای تکمیل یا حتی مقابله با دیدگاه های منفی خودشان استفاده می کنند که این راهبرد دوری از شوم، در رشد فردیشان اختلال ایجاد می کند . به ویژه در حیطه های فردیت یابی و خودمختاری - و باعث می شود که در روابطشان بسیار واکنش گرا شوند. افرادی که برای حفظ دیدگاه مثبت نسبت به خود به طور جدی بر روابط با همسرانشان تکیه می کنند، اغلب از خانواده هایی می آیند که در آنها فردیت یابی و تفاوت ها به شدت نادیده گرفته شده است. این قبیل خانواده ها فقط تا زمانی که افراد از هنجارهای خانوادگی پیروی می کنند احساس خوب بودن را به آنها القا می نمایند، اما دوری از شرم به بهای خودداری از ابراز خود واقعی صورت می یابد. وقتی والدین این نوع از ارتباطها را پایه ریزی می کنند، برای کودکان کشف کامل توان بالقوه شان ناممکن می گردد. در این قبیل خانواده ها، تفاوت بیش از حد عضو به منزله خیانت است. همسرانی که به این قبیل خانواده ها تعلق دارند، اغلب در روابط صميمانه خود دچار مشکل اند و به گونه ای رفتار می کنند که در خودمختاری همسرشان اختلال ایجاد می کنند.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
ارتباط احساس شرم و استقلال فردی با صمیمیت زناشویی در زوج های شهر ...