ممکن است شما برای انتخاب موضوع و انجام پروپوزال نویسی روانشناسی درباره تخلیه روانی نیاز به مشاوره تخصصی داشته باشید که توصیه ما این است که با ما در ارتباط باشید. اصل بنیادی که در تخلیه روانی باید مد نظر داشت این است که علل اختلال های روانی را ریشه یابی کنیم. آنها را تجزیه و تحلیل کرده و در کنار موارد واقعی و عینی قرار دهیم. آنها را توجیه کرده و با کشف راههای سودمند این امکان را فراهم آوریم تا بروزیابند. موارد شدیدتر، اساس تنیدگی هیجانی اند؛ زیرا به دلیل مغایرت با عرف جامعه بروز پیدا نمی کنند. با به کارگیری شیوۂ تخلیه روانی و بروز آن، شخص باید درباره خودش با دیگران صحبت کند. از طریق خود افشایی او علل اختلال های روانی اش را بروز خواهد داد و مهم تر اینکه با دانستن نظر دیگران مشکلاتش را با واقعیات میسنجد. کودکانی که در محیطهایی بزرگ می شوند که نسبتا از آزادی بیشتری برخوردار بوده و دموکراسی بیشتری بر محیط زندگی آنها حاکم است راحت تر می توانند احساسات خود را بروز دهند. اگر فکر کنند رفتار درست و شایسته ای با آنها نشده است با فحش دادن، مسخره کردن و با حرفهای توهین آمیز با طرف مقابل خود برخورد می کنند و اگر بدانند با این نحوه برخورد به خواسته خود رسیده اند باز هم رفتار خود را تکرار خواهند کرد. اگر رنجشی از سوی اعضای خانواده، معلمها و کسانی ببیند که بر او تسلط دارند، با دوستان خود درد و دل می کند؛ زیرا می داند که دوستانش هم مشکلاتی مشابه مشکلات او دارند. پس به او کمک می کنند تا با دید بهتری به قضایا نگاه کند. مشابه چنین مواردی بیشتر در گروه سنی نوجوان دیده می شود. اگر نوجوان بتواند مشکلش را با دوست صمیمی اش در میان بگذارد و آنچه باعث رنجش او شده است در قالب کلام بیان کند. به این ترتیب راه حل جدیدی برای برطرف کردن مشکلش پیدا می کند و حتی متوجه این واقعیت می شود که مشکلش آنقدرها هم بزرگ نیست. بسیاری از کودکان دوستی ندارند تا با او درد و دل کنند و حتی والدین یا معلمشان برای شنیدن مشکل او و حل آن مشکل وقت نمی گذراند. آنهایی که تحت شرایط تربیتی سختی بزرگ شده اند، یاد گرفته اند که با هیچ کس حتی با دوستانشان نتوانند به راحتی صحبت کرده و راز خود را با آنها در میان بگذارند؛ در نتیجه بسیاری از افراد در مورد احساسات درونی شان با کسی حرف نمی زنند چون به کسی اعتماد ندارند. اغلب نوجوانان از خود افشایی در میان همسالان خود پرهیز می کنند؛ زیرا نمی خواهند از محدودیتهایی صحبت کنند که والدینشان برایشان ایجاد کرده اند و نمی خواهند دوستانشان برداشت بدی از موضوع صحبت داشته باشند و همچنین نمی خواهند دوستانشان فکر کنند که اعتماد به نفس ندارند و خود قادر به حل مشکلشان نیستند.