اگر فرد درک کنند که انجام برخی اعمال مربوط به نگرانی ضروری است افکار مزاحم به واسطه برانگیخته شدن یادآورهای درونی و بیرونی اجازه پردازش خواهند یافت. با این حال، تفاوت مهم بین افکار مزاحم بهنجار و وسواسهای بالینی در معنای مرتبط با نفوذ این افکار نهفته است.
افرادی که در معرض ابتلا به اختلال وسواسی - جبری قرار دارند به احتمال زیاد، وقوع محض رویدادها و همچنین محتوای افکار مزاحم مربوط به یک نگرانی مهم را به عنوان نشانه جدی تهدید شخصی برای خود یا دیگران ارزیابی میکنند، در حالی که افراد غیر بالینی افکار مزاحم را بی اهمیت و غیرمرتبط با نگرانیهای فعلی خود ارزیابی میکنند.
بنابراین، اهمیت تفاوت بین افراد وسواسی و غیر وسواسی در کیفیت افکار نفوذی نیست بلکه در چگونگی تفسیر افکار ناخواسته نهفته است.
برای مثال، یک فکر مزاحم به ظاهر بی خطر مانند «آیا من در را کاملا پس از چک کردن آن قفل کردم؟» توسط فرد مستعد وسواسی که افکار مزاحم را به عنوان نشانه هایی از احتمال بیدقتی میداند که میتواند منجر به پیامدهای خطرناکی شود به عنوان یک تهدید شخصی قابل توجه تفسیر میشود مانند، من اجازه دادم تا سرقت انجام شود.
فرد غير مستعد وسواسی صرف وقوع شک را، به عنوان امکان بی دقتی یا سرقت تفسیر نمیکند بلکه آن را یک فكر آزاردهنده خفیف و بی اهمیت تفسیر می کند.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش ترس و افکار مزاحم و اختلال وسواس در نوجوانان دارای فوبیای خاص