مشکلات عمده در تدارک منابع مناسب برای دانش آموزان مبتلا به ناتوانایی ها کدامند؟ ویژگی های این روشها چیست؟ نتیجه گیری هایی که در این جا بیان می شود، پاسخ های مختصر و مفیدی به سؤالاتی است که مطرح شد، و چارچوبی را از برای تحلیل روش ها و تجاربی فراهم می آورد.
معلمان مدارس معمولی اغلب از روش هایی استفاده می کنند که هم برای دانش آموزان دارای نیازهای ویژه ارزشمند است و هم برای دانش آموزان کلاس عادی، معلمان معمولا روش هایی را ترجیح می دهند که به دانش آموزان کلاس عادی و دانش آموزان دارای نیازهای ویژه امکان می دهد در یک زمان و مکان آموزشی مشابه با هم کار کنند.
این کار به دو دلیل انجام می شود. اول این که دانش آموزان مبتلا به ناتوانایی ها و مشکلات یادگیری احساس نکنند از همسالانشان در کلاسهای معمولی متفاوت اند. از جهت علایق یکپارچه سازی ، آموزش با هم همه کودکان بهترین شکل کار است. دوم این که فرآیند آموزشی بدون اتلاف منابع، یک فرآیند کم و بیش بسنده و کارآمد است. اگر معلم لازم باشد چند نوع روش آموزشی را به کار بندد، زمان و تلاش بیشتری لازم دارد. در بسیاری از نمونه ها رویکرد بهتر، استفاده از یک روش و انطباق آن برای پاسخ دهی به نیازهای متعدد دانش آموزان در گروه است.
ارزش رویکرد رایج و مشترک هیچ گاه نباید نادیده گرفته شود، به ویژه اگر به نظر برسد که آن یادگیری دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای نیاز ویژه را تسهیل می کند. برای مثال، در بسیاری از نمونه ها استفاده از روش هایی که از وسایل کمک آموزشی عینی در رابطه با دانش آموزان دارای نیازهای ویژه و دانش آموزان عادی بهره می برند، بسیار کارآمد است.
معلوم شده است که بسیاری از روش های مرسوم در کلاس عادی در مورد دانش آموزان دارای نیازهای ویژه ناکارآمدند. به رغم این واقعیت که معلمان معمولا استفاده از یک روش را در مورد همه دانش آموزان گروه ترجیح می دهند، اما این ماجرا همیشه به نفع دانش آموزان دارای نیازهای ویژه نیست.
پیام آشکار این است که دانش آموزان مبتلا به ناتواناییها و مشکلات یادگیری همیشه قادر به پذیرش و سازگاری با روش ها و جریاناتی نیستند که برای کودکان کلاس عادی فراهم می آید