کیفیت تعامل اجتماعی و فعالیت گروهی در این زوج ها بهتر از گروه هایی بود که کودکان مبتلا به ناتوانایی ها با کودکان عادی جوان تر یا با کودکان مبتلا به ناتوانایی ها جور شده بودند.
این کودکان مبتلا به ناتوانایی ها با کودکان عادی جوان تر یا با کودکان مبتلا به ناتوانایی ها جور شده بودند. این کودکان مبتلا به ناتواناییها، هنگامی که با همکلاسی های مسن تر و عادی به تعامل مشغول بودند، فعال تر و بهنجارتر به تعامل اجتماعی می پرداختند.
محققان اظهار داشتند که علت این ماجرا به خاطر آن است که کودکان عادی مسن تر تعاملات اجتماعی بیشتری را آغاز کرده و رفتارهای اجتماعی بیشتری را نسبت به همتاهای جوان تر و غیر معلول شان سازمان داده و دنبال می کنند.
همچنین محتمل است آن دسته از کودکان مبتلا به ناتوانایی ها که با کودکان عادی مسن تر همتا شده بودند، رفتار همسالان غير - ناتوان شان را مدل کرده باشند. کودکان مبتلا به ناتوانایی ها همچنین نشان دادند که همراهی با کودکان عادی همسن خود را ترجیح می دهند.
کودکان مبتلا به ناتوانایی هایی که با کودکان پیش دبستانی عادی و جوان همتا شده بودند. در مقیاس های رفتار اجتماعی چندان خوب عمل نمی کردند. وقتی کودکان مبتلا به ناتوانایی ها با هم جور می شوند، در پاسخ های شان بسیار محدود عمل می کردند، و نسبت به زمانی که با همسالان عادی همراه می شدند، علاقه بیشتری به بازی انفرادی داشتند.
در این موقعیت، أنها قادر به آغاز فعالیت های بین شخصی مفید و کلنجار برانگیز نبودند. این پژوهش نشان داد که کودکان پیش دبستانی مبتلا به ناتوانایی های خفیف، اگر فرصت بازی با کودکان عادی همسن خود را پیدا کنند، از آن سود می برند. فعالیت های پیش دبستانی که کودکان مبتلا به ناتوانایی ها را از بازی با خودشان با همسالان جوان تر جدا می سازند، بدیل مطلوبی نیست.