در این گونه پژوهش ها، محقق به بررسی رابطه بین دو متغیر می پردازد، بدون این که تغییری در هر یک از آنها به وجود آورد. پژوهشگر علاقه مند به مطالعه رفتار اجتماعی کودکان خانواده های مرفه یا فقیر، باید به انجام این نوع مطالعه اقدام کند و به مشاهده رفتار کودکان هر دو نوع خانواده در موقعیت های گوناگون بپردازد.
مقایسه رفتار مادران کم اولاد و پر اولاد نیز از این نوع است.
مطالعات همبستگی نتایج مفیدی درباره تأثیر محرومیت بر رشد کودکان، به دست داده است.
از آنجا که پژوهشگران اخلاقا نمی توانند محیط زندگی کودکان را تغییر داده و آنان را در شرایط محرومیت قرار دهند، مطالعه کودکان محروم، در پرورشگاه ها و یا محیطهای منزوی که آنان را در شرایطی بزرگ می کند که فاقد برخی از تجارب همسالانشان باشند، می تواند نتایج ارزشمندی درباره اثرات محرومیت فراهم کند اگرچه این نوع پژوهشها، برای پژوهشگران علاقه مند به رویکرد بوم شناختی که کودکان را در محیطهای طبیعیشان مورد بررسی قرار می دهند، ارزش زیادی دارد، اما باید گفت که همراه با محدودیت های خاصی نیز هست.
اولین محدودیت کاربرد این روش ها این است که امکان کنترل تمامی متغیرهای محیطی تحت مطالعه در آنها وجود ندارد.
به عنوان مثال، هر چند استفاده از این روش ها مشخص می کند که مشاهده فیلم های پرخاشگرانه، کودکان را پرخاشگر می نماید، اما بر اساس آنها نمی توان نتیجه گرفت که آیا کودکانی که این گونه فیلم ها را برای تماشا انتخاب می کنند، خود از ابتدا پرخاشگرتر از سایرین هستند یا نه و یا آیا والدين آنان نسبت به دیگران پرخاشگرترند یا نه.
دوم و مهم تر این که آنها قادر به تشخیص علت و معلول نیستند. به عنوان مثال، نمی توانند مشخص سازند که آیا بدخلقی والدین نسبت به کودکان، ناشی از بدخلقی خود آنان است و این کودکان هستند که آنان را بدخلق می سازند.
مطالعات همبستگی تنها نشان میدهند که این دو متغیر به هم مربوطند.
برای حل این مسأله پژوهشگران ناچارند از روش آزمایشی استفاده کنند.
روش آزمایشی:
در شیوه آزمایشی، پژوهشگر به تغییر یکی از متغیرها که متغیر مستقل نامیده می شود. اقدام می کند و اثرات آن را بر متغیر دیگر یعنی متغیر وابسته به شیوه عینی می کند.
از آنجا که در این شیوه قرار است تنها اثرات متغیر مستقل مورد بررسی قرار گیرد، سایر متغیرهای مؤثر بر متغیر وابسته تحت کنترل قرار می گیرد و ثابت نگه داشته می شود.
روان شناسان برای این منظور از دو گروه کودکان استفاده می کنند که آنان را به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه یا کنترل قرار میدهند.
جایگزینی تصادفی کودکان در این روش بسیار مهم است و سبب کنترل تفاوت های فردی آنان می شود.
زیرا با توجه به تعداد زیاد کودکان شرکت کننده در دو گروه، می توان انتظار داشت که تفاوت های کودکان به صورت مساوی، بین دو گروه توزیع شود و تفاوتهای به دست آمده، ناشی از تفاوتهای ابتدایی آنان نباشد. عدم جایگزینی تصادفی، سبب شده است تا برخی از مطالعاتی که در گذشته برای چند دهه مورد استناد بوده اند، امروزه ارزش خود را از دست بدهند.
یکی از این گونه مطالعات، متعلق به اسکیلز (۱۹۶۶) است که در آن ۱۳ کودک، از یک مؤسسه پرورشگاهی به خانواده های فرزندپذیر نقل مکان داده شدند.
اسکیلز، افزایش فاحش هوشبهر کودکان منتقل شده به خانواده های فرزندپذیر و کاهش هوشبهر کودکان مانده در پرورشگاه را به بهبود شرایط محیطی نسبت داد. اما از آنجا که انتخاب به صورت تصادفی صورت نگرفته بود، نمیشد کودکان مانده در محیط پرورشگاه را به عنوان گروه گواه کودکانی به حساب آورد که به فرزندی پذیرفته شده بودند.
پژوهش های بعدی نشان داد که هوش کودکان مانده در پرورشگاه، اصولا در سطحی پایین تر بود و نتیجه به دست آمده تا حدود زیادی مربوط به تفاوت در میزان استعداد ژنتیکی و یا بیماری کودکان مانده در پرورشگاه (دو نفر از آن کودکان به هنگام تولد مبتلا به سیفلیس بودند) بود و این که کودکان پذیرفته شده، از ابتدا توانمندتر، جالب تر و جذابتر بودند (کلارک و فرایدمن، ۱۹۸۷، ص ۴۲) نتایج آزمایش ها از این نظر که معمولا در طول مدت کوتاهی نیز انجام می شوند، مورد انتقاد است. در بسیاری از آزمایش ها، همانند آنچه در مشاهده فیلم های خشونت آمیز صورت می گیرد.
آزمایش تنها برای ۱۰-۱۵ دقیقه به طول می انجامد و بنابراین، نمی تواند اثرات بلندمدت مشاهده خشونت و پرخاشگری را مشخص سازد.
ملاحظات اخلاقی نیز در بسیاری از موارد، سبب می شود تا پژوهشگران برای امکان دستکاری بیشتر رفتارها از جانوران استفاده کنند.
مشکل اساسی دیگر در مطالعات آزمایشگاهی، عدم قابلیت تعمیم یافته های آنها است که به دلیل عدم تشابه موقعیت آزمایشگاه با موقعیت طبیعی ایجاد می شود.
بنابراین، پژوهشگران ناچارند تا به جای تکیه صرف بر نتایج مطالعات آزمایشگاهی، یافته های خود در آزمایشگاه را با یافته های حاصل از موقعیت های طبیعی تلفیق کنند.
آزمایش های میدانی:
هر یک از پژوهشهای میدانی و آزمایشگاهی، مزایای خاص خود را دارد. استفاده از آزمایش های میدانی، به پژوهشگر اجازه میدهد تا این مزایا را در هم آمیزد.
در این گونه مطالعات، نیز گروه آزمایشی و گواه وجود دارد اما، آزمایش در یک موقعیت طبیعی انجام می شود و تغییری در شکل واقعی زندگی کودکان به وجود نمی آید.
متغیر مستقل نیز برای مدتی نسبتا طولانی بر گروه آزمایشی تأثیر می کند. مثالی از این مورد، آزمایش بر روی کودکانی است که در مراکز درمانی یا پرورشگاه ها اقامت دارند. در این مراکز، ابتدا کودکان را به صورت تصادفی انتخاب می کنند و سپس برای مدت مثلا ده روز تحت تأثیر مشاهده فیلم های خشونت آمیز قرار می دهند.
این گونه مطالعات نیز همانند مطالعات آزمایشی علل رفتار را مشخص می کنند، اما هنوز یک مطلب باقی می ماند و آن این که چنین فیلمی به جای این که از جانب کودکان انتخاب شده باشد، از سوی پژوهشگر انتخاب شده است و نمی توان مطمئن بود که اگر کودکان خود، دست به انتخاب فیلمی میزدند، آن فیلم را انتخاب می کردند.
یک شیوه دیگر این است که از والدین کودکان، مربیان مهد کودک و یا معلمان آنان درخواست گردد تا متغیرهای آزمایشی را در دوره ای نسبتا طولانی در مورد کودکان به کار بگیرند. بدیهی است که در چنین مواردی نیز نمی توان از آنان انتظار داشت که به انجام رفتارهای پرخاشگرانه یا تنبیههای غیر معمول در مورد کودکان دست بزنند.
بلکه تنها می توان به گروهی از افراد پرخاشگری که با کودکان ارتباط دارند توصیه کرد تا رفتار ملایمتری با آنان داشته باشند و سپس رفتار دو گروه را با یکدیگر مقایسه نمود.