موضوع جدید پروپوزال پایان نامه روانشناسی درباره اختلال یادگیری کودکان

مداخله به موقع باید به حرکت کودکانی که مشکلات پیوسته ای در سوادآموزی و محاسبه دارند به سمت سطوح میانی و بالاتر در مقطع ابتدایی منجر شود.

در گذشته، معمولا مداخله به شکل آموزش های اصلاحی برای آموزش بیشتر به دانش آموزان کناره گیر در گروه های کوچک مهیا می شد. این آموزش به طور کلی بر مهارت های سوادآموزی متمرکز بود و کمتر به مشکلات یادگیری در ریاضیات پایه توجه می کرد (میلتون، ۲۰۰۰). اما در سال های اخیر، تصور می شود که پیشگیری و مداخله در سه ردیف یا موج اتفاق می افتد (رو، ۲۰۰۰؛ تلفن و همکاران، ۲۰۰۷).

«الگوی سه موج»، پیشگیری و مداخله را به شکل زیر می بیند: موج اول: پیشگیری، کیفیت بالای تدریس برای به حداکثر رساندن موفقیت برای همه کودکان و به حداقل رساندن مشکلات یادگیری. موج دوم: مداخله به موقع. تدریس گروه های کوچک برای کمک به برخی از کودکان برای جبران عقب ماندگی، تخمین زده می شود که برای بیش از ۲۰ درصد از کودکان لازم و ضروری است.

تمام کودکانی که هنوز پس از مداخله موج دوم شکست می خورند، نیاز به آموزش جامع و مکرر دارند که در موج سوم ارائه می شوند. تصور می شود کودکانی که به طور مناسب نسبت به این سطح از حمایت های اضافی پاسخ نمی دهند احتمالا دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری واقعی هستند.

فرم اصلاح شده قانون آموزش افراد دارای ناتوانی ها (IDEA) (وزارت آموزش و پرورش آمریکا، ۲۰۰۴) توصیه می کند که برای شناسایی SpLD به جای تفاوت بین بهره هوشی و میزان پیشرفت، از پاسخ ضعیف به مداخله استفاده شود. موسسه رشد کودک در دانشگاه کارولینای شمالی بر اساس میزان پاسخ به مداخله (RTI) یک رویکرد مداخله ای جالب را ابداع کرده است.