مسلما افراد از نظر توانایی، تمایل، و علاقه برای توجه نشان دادن به چیزی، با یکدیگر متفاوت هستند. ممکن است یک نوجوان توجهی به صدای غرغر مادرش نشان ندهد، اما لحظه ای بعد به صدای دوستش که تلفنی با او صحبت می کند با تمرکز کامل گوش کند.
دانشجویان یادشده نیز برای شرکت در آزمون خود آن قدر دغدغه فکری داشتند که مایل نبودند یا نمی توانستند به مرد افتاده توجه کنند. بدون شک آنها طوری درگیر افکار خود و فشار زمان بودند که حتی متوجه وضعیت او هم نشدند، تا چه رسد به این که کمکش کننده در شهرهای بزرگ، پدیده ای به نام «شهرزدگی» وجود دارد که موجب می شود افراد چنان غرق در مشغله خود باشند که دیگر تمایلی به توجه یا کمک کردن به دیگری نداشته باشند.
به نظر جامعه شناسان، دلیل گرایش افراد به این حالت در خود فرورفتگی در خیابان های شلوغ شهر، این است که می خواهند خود را در برابر هجوم محرک های فراوان اطراف حفاظت کنند. برای رسیدن به این هدف پیداست که به طور ناخودآگاه با کم کردن توجه از مواردی که نیازمند توجه آنها است، انرژی لازم برای حفاظت از خود را فراهم می آورند.
به قول یک شاعر، ما شلوغی خیابان را با نگاه خیره و گوش های بسته، برای خود قابل تحمل می کنیم. به علاوه در اجتماع، توجه ما بين عوامل گوناگون تقسیم می شود.
شاید اگر در خیابانی واقع در یکی از شهرهای بزرگ آمریکا، مرد بی خانمانی دست نیاز به سوی مردم دراز کند، در حالی که چند قدم آن طرف تر زنی خوش پوش با سخنان جذاب در حال جلب توجه مردم برای امضای عریضهای سیاسی باشد، هیچ کس به مرد فقیر اعتنایی نکند