با این حال عملکرد بعضی از بیماران در طیف متعارف محسوب می شود. هم چنین در بین بیمارانی که در این تست ضعیف ظاهر می شوند، توانایی شان در یادگیری به منظور بهبود عملکردشان بسیار متفاوت است (بلیک، موریسون وموزر ۱۹۹۰). هم چنین در تحقیق دیگری نشان داده شده است ۵۰ درصد بیماران اسکیزوفرنی در مهارت های اجتماعی دارای کاستی هایی هستند، در حالی که ۱۱ درصد آنها در حد متعارف هستند و مابقی آنها عملکرد های گوناگونی از خود نشان دادند (ماسر، ۱۹۹۱). بنابراین، این تصور کلی که بیماران اسکیزوفرنی دارای عملکرد ضعیفی در مهارت های اجتماعی هستند، در مورد اکثر آنها صادق است. علاوه بر تفاوت های فردی بین بیماران، گذشت زمان نیز موجب تغییراتی در آنها می شود و این خود مستلزم تغییراتی در نیازهای درمانی بیماران می باشد.

بیماران جوان برای رسیدن به اهدافشان و کسب استقلال به کمک نیاز دارند (جکسون، مک گوری وادوارد۲۰۰۱). مشکلی که آنها را در مقابل اقدام به خودکشی و مصرف مواد مخدر آسیب پذیر کند، عدم تمایل به پذیرش این واقعیت است، که آنها بیمار هستند. بیماران جوان بیشترین مشکل را در تبعیت از توصیه های درمانی دارند، بنابراین بیشتر در معرض عود و بستری شدن مجدد قرار می گیرند آمادور و گورمن ۱۹۹۸). بیماران مسن تر ممکن است به وسیله استراتژی های مقابله ای مثبت راحت تر با مشکلات بیماری سازگار شوند (ون ماسترایت و ادینگتون ۲۰۰۴)، ولی مشکلات خاص خود را دارند. به عنوان مثال با افزایش سن بیمار والدین دیگر قادر به نگه داری از او نمی باشند و این مسئولیت به عهده خواهر یا برادر بیمار و یا مراکز بهداشت روانی خواهد بود.