با این همه خودم به شخصه بر این باورم که این روش ها هرگز نمی توانند جایگزین درمان اصولی و شناخته شده اختلال ADHD باشند. با این همه من منكر تأثیرات مثبت این فعالیت های مهاری نیستم. برای مثال از آنجا که در یوگا حرکات کش و قوسی و فیزیکی به چشم خورده و در عین حال در این فعالیت فرد وضعیت های جسمی مختلفی را به خود گرفته و تنفسش را همراه با تمرکز می سازد این رفتارها و حرکات سبب می شود که فرد به این باور برسد که از یک نوع حس کنترل بر محیط پیرامونش برخوردار است. بله، از آنجا که یوگا درمانی حس کنترل جسمانی و احساس آرامش عمقی را به فرد ارزانی میدارد بدین علت به عنوان سدی در برابر بیش فعالی این اختلال عمل می کند. لازم به ذکر است که این فعالیت درمان محور باید در محیطی ساکت انجام شود. همینطور شواهد بسیاری نیز حکایت از این دارد که مراقبه درمانی نیز به مهار عوارض ناشی از (ADHD) کمک می کند. چون مراقبه از طریق توجه و تمرکز بر عملی خاص چون متمرکز شدن بر روی چگونگی نفس کشیدن تعریف و تبیین شده و این لازمه ذاتی این عمل به طور خودکار ضمن بهبود قدرت تمركز فرد، در عین حال او را به زیستن در زمان حال سوق می دهد که این گرایش آشکارا از کار کردهای ضداسترسی برخوردار است لازم به ذکر است که درمانجویان جهت تجربه کردن فواید مهاری این فعالیت باید به انجام اصولی این فعالیت مسلط شوند.