همانطور که در مورد کودکان بینا اینگونه است. شنیکلوخ سطح مهارت حرکتی نابینایان ۷ تا ۱۳ ساله و کودکان کم بینا، کثرت و انواع رفتارهای آنها در بازی غیر نظام مند و ماهیت تعامل آنها با محیط فیزیکی را ارزیابی کرد. نمونه مکانی بازی غیر نظام مند در طول یک دوره ۶ هفته ای هدایت شده بود. تحلیل ها آشکار کرد که اگر چه بیشتر کودکان مهارت حرکت اساسی نشان دادند، هر چه مهارت آنها بالاتر بود کثرت، تنوع و پیچیدگی رفتارهای حرکتی درشتی که به نمایش می گذاشتند، بالاتر بود. میان گروه های متفاوت دید برخی تفاوت ها در ماهیت بازی پدیدار شد. کودکان نابینا نسبت به کودکان کم بینا، زمان بیشتری از بازی خود را تنها سپری کردند. تعامل های بازی کودکان دارای آسیب بینایی نیز بیشتر با بزرگسالان برقرار می شد تا دیگر کودکان. با این وجود همانطور که توسط آزمون مهارت حرکتی اندازه گیری شد، کودکان نابینا به روشنی توانا بودند و نسبت به کودکان کم بینا فعالیت فعال و غیر فعال کمتری نشان دادند. شنیکلوخ نتیجه گیری کرد که « تاخیرهای تحولی که در کودکان دارای آسیب بینایی دیده می شود، ممکن است به تنهایی از شرایط نارسایی آنها نشات نگرفته باشد. نسبتا بخشی از تأخیر می تواند به فقدان تجربه نسبت داده شود؛ به ویژه در تعامل های حرکتی درشت با محيط» .شنیکلوخ بر نیاز به محیط طراحی شده بطور ویژه برای کودکان دارای آسیب های بینایی و بر آن اساس بازتاب نکات گفته شده توسط بوئل (۱۹۸۲)، تاکید کرد. محیط اجتماعی هم در سطح فعالیت فیزیکی کودک دارای آسیب بینایی، کم اهمیت نیست. نیکسون مصاحبه هایی عمیق و دقیق را با والدین کودکان کم بینا و نابینای ثبت نام شده در مدارس دولتی، هدایت کرد. کودکان معمولا در طول چند سال نخست، دید خود را از دست دادند. آنها در محدوده سنی ۷ تا ۱۹ سال قرار داشتند و هم پسران و هم دختران را شامل می شدند.