تجربه شکست های قبلی و اضطراب هایی که آن شکست ها، ایجاد کرده اند ممکن است باعث شوند کمتر به دنبال رسیدن به اهداف یا حل تکلیف باشند و بی انگیزه به نظر برسند. گویی که یاد گرفته اند از شکست اجتناب کنند. این اجتناب و نیز مهارت های محدود فراشناختی، موجب درماندگی آنها در موقعیت یادگیری می شود. این افراد ممکن است اهداف و آرزوهایشان را محدود کنند و وابسته بار آیند (سنسوز، ۲۰۱۳). تاریخچه شکست آنها ممکن است موجب شود که به تقویت کننده های بیرونی وابسته باشند تا تقویت کننده های درونی. از این رو کمتر احتمال دارد که تقویت کننده ها و مشوق های انفرادی باعث برانگیخته شدن آنها برای شروع کار شود.


موضوع پیشنهادی روانشناسی :

بررسی نقش واسطه ای انگیزش در رابطه اضطراب و یادگیری کودکان عقب مانده ذهنی