آنچه مهم جلوه می کند، عاطفه ای است که شیوه صحبت کردن افراد را در مورد این موضوع های دائمی تعیین می کند.» (جان گاتمن، ۱۹۹۹، ص ۱۶)

برای آنکه دلبستگی پابرجا باقی بماند، زوجها باید قادر به حل وفصل تعارضها یا زندگی کردن با موارد حل نشده آن باشند. افراد در روابط صمیمانه قادر به حل و فصل کلیه اختلاف ها نیستند، اما باید نحوه کنار آمدن با تعارضهای حل ناشدنی را نیز بدانند.

برخی زوج ها به بگومگو و بحث های داغ در مورد اختلاف های خود می پردازند؛ حال آنکه برخی دیگر از چنین بگومگوهایی دوری می کنند. پژوهش گاتمن نشان داده است که وجود یا نبود تعارض های آشکار تعيين گر ازدواج باثبات نیست.

هر زوجی دارای تعارض های حل ناشدنی خاص خود هستند و این تعارض ها ریشه در تفاوت های بنیادین میان زوجها دارند. گاتمن بر اهمیت توانایی زوج ها برای پذیرش این تعارض های حل ناشدنی و گفتگو در مورد آنها تأکید کرده است. بسیاری از تعارض هایی که در روابط رخ می دهند، راه حل هایی برای امکان تأمین نیازهای هر دو زوج ندارند.

در این دسته از تعارض ها، امکان مصالحه رضایت بخش در میان نمی باشد؛ یعنی ممکن است یکی از زوجها آنچه را می خواهد به دست می آورد، اما همسرش نمیتواند بهترین راه حل در این قبیل موارد فداکاری یکی از همسران و اجازه دادن به برتری خواست دیگری می باشد. گاه وقتها این اتفاق در الگوی متناوب روی می دهد: «این هفته به اسکیت سواری رفته و هفته آینده به سینما خواهیم رفته و گاه وقتها به طور ساده یک همسر، داوطلب فداکاری می شود.

البته عدم وجود توازن در این امر می تواند مشکل زا باشد. عامل محوری این است که انجام فداکاری داوطلبانه باشد. فداکاری به معنای «تسلیم شدن» یا باخت نیست، بلکه رفتاری است عاشقانه که در رابطه صمیمانه موفق هر دو زوج بدان دست می زنند.