یک بررسی جالب توسط جان هیز به تفضیل نشان می دهد که چگونه حتی برای پر استعدادترین و راغب ترین افراد، سالها ممارست لازم است تا اثری را که معمولا شاهکار آنان خوانده می شود، پدید آورند. حتی موتسارت که تصنیف موسیقی را بسیار زود آغاز کرده شاهکار خود را (کنسرتو پیانو شماره ۹۷ ۲۷۱ K) در دوازدهمین سال دوره کاری خلق کرد. هیز از این تحلیل چنین نتیجه گیری می کند که شخص باید در عرصه کاری خود غرق شود و به تکمیل مهارتهای ژرف خود، قبل از فراتر رفتن از آنچه موجود است، بپردازد. تا اینجا من به این مبحث پرداختم که هیچ چیز فراتر از عرصه ای خاص و میزان بالایی از انگیزش وجود ندارد. بنابراین در اینجا این پرسش مطرح می شود که آیا مهارت های عمومی، همانند مورد «ساختارشکنی» که در نقل قول اول سایت آمده بود در رابطه با تمامی کارهای خلاق است و یا خیر؟ (ترزا أمابيل ۷۹ گونه دیگری از این نگرش را مطرح می سازد). آیا افرادی که پدید آورنده آثار خلاقه هستند از فرایندهایی خاص که توسط افراد عادی و در شرایط معمولی به کار گرفته می شود استفاده کنند؟


موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :

بررسی رابطه استعداد فردی و خلاقیت با نقش واسطه ای مهارت های ژرف اندیشانه در مخترعان ایرانی ...