او در آثار مؤخرش تأکید کرد که: «موجود انسان در محدوده معناها زندگی میکند ... ما همیشه واقعیت را از طریق معنایی که بدان می دهیم تجربه میکنیم» (آدلر ( ۱۶۸۶، ۱۹۸۰/ ۱۹۳۲: ۱۳).
بر مبنای تجارب انسانی و فراتر از این: «ما خویش را با معنایی که به تجاریمان میدهیم معین می سازیم و هنگامی که تجارب خاصی را همچون مبنای زندگی آتی خودمان در نظر میگیریم، احتمال اینکه همیشه اشتباهی با یک گرفتاری بدل شود وجود دارد. معنا با موقعیتها تعیین نمیشود، بلکه ما خودمان را توسط معنایی که به موقعیتها میدهیم تعیین می کنیم» (همان: ۱۴).
احتمالا این دیدگاه نخستین اشاره به خود تعیین گری در روانشناسی بوده که چیزی را که در مفهوم معنا مهم ترین به نظر میرسد به جلو رانده است؛ آن چیز در تسلط یک شخص بر رفتار خود نقشی بی همتا دارد. ما نمی توانیم از روی تعمد از موانع و اقدامات خودمان معنایی بیافرینیم، گر چه میتوانیم بافتهایی را که به اقدامات ما معناهایی جدید میدهد بیابیم و حتی تفسیر کنیم.
موضوع پیشنهادی پروپوزال پایان نامه روانشناسی :
رابطه خود تعیین گری و ابهام نقش با ابراز وجود از دیدگاه آدلر ...