بررسی های زیادی در خصوص نقش والدین در رشد استقلال و کفایت اجتماعی کودکان انجام شده است. ویندکر۔ نیلسون و همکاران ، در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که دید و نگرش مادران نسبت به استقلال فرزندانشان و تمایل آنها به پذیرش این استقلال در آنها، در کفایت اجتماعی کودکان بسیار مؤثر است. معمولا سخت گیری های نسبی و متعارف (عدم سهل انگاری) به کفایت اجتماعی بالاتر در کودکان منتهی می شود. در تحقیق طولی در یک دوره هشت ساله که بر روی خانواده ها( والدین کودکان با طبقه اجتماعی مرفه انجام شد، معلوم شد که آنها با توجه به اینکه از امکانات رفاهی بیشتری برخوردار هستند، غالبا روش ها و ابزارهایی را برای تعامل با فرزندانشان به کار می گیرند که سازگار و سازنده باشند و همچنین جو خانواده را به گونه ای مدیریت می کنند که استرس های خانوادگی کمتری را تجربه می کنند رابینسون و همکاران، ۲۰۰۲). به علاوه این والدین غالبأ سعی می کنند شیوه هایی را برای تربیت فرزندان خود اتخاذ کنند که، مثبت و مبتنی بر شیوه تربیتی آزاد منشانه باشد و بدون قید شرط همواره عملکرد تحصیلی کودکان خود را نیز تأیید و تشویق می کنند. این مطالعه تا پایان کلاس سوم فرزندان خانواده های شرکت کننده به طور مستمر تداوم داشت و سرانجام نتایج کلی موفقیت های زیادی از جمله در مهارتهای ارتباطی، تعاملی و تحصیلی و بطور اخص در مهارتهای اجتماعی نشان داد.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

بررسی نقش واسطه ای شیوه های فرزند پروری در رابطه کفایت اجتماعی و استقلال کودکان