کودکی که اعتماد به نفس دارد (مثل نوجوانان برد) برای خودش احترام قایل است. با انگیزه و مصمم است و برای رسیدن به اهدافش در زندگی، کوشش می کند. نسبت به «زندگی دید دارد» . متأسفانه، کسی که اعتماد به نفس ندارند، پا در هوا و متزلزل است، هر از گاهی سعی می کند زیر پای دیگران را خالی کند تا فقط «بزرگی» و «اهمیت» خود را به «خود»، دیگران و به «برو بچه های گروه » ثابت کند. بزرگسالان فاقد اعتماد به نفس و متزلزل هم، برای اثبات ارزش خود به همکاران مسلط می شود، گاهی رئیس غیرمنطقی و قلدر می شوند. طرف شدن با این افراد معمولا حس احترام و ارزش قایل شدن به خود را، در قربانیان تضعیف می کند. به همین دلیل باید مهارت های شعور اجتماعی و اعتماد به نفس سازنده را به کودکان بیاموزیم؛ افکار منفی، نگرش منفی ایجاد می کند؛ و افکار مثبت، نگرش مثبت. هر چه این افکار بیشتر تکرار شوند، نگرشها تقویت می شوند. عطف توجه به پیش داوری أ. هارت روان شناس اجتماعی در ماساچوست با به کارگیری انعکاس طنين مغناطیسی، مسیر پیش داوری های ریشه دار را دنبال کرد. او تصاویری از صورتهای سفید و سیاه را به افراد نشان داد و واکنش «آمیگدال» را بررسی کرد. «آمیگدال» قسمتی از مغز است که گفته می شود مثل «نورافکن» عمل کند و عامل عطف توجه به ترس و دیگر وقایع عاطفی هیجانی است. نشان دادن پی در پی رنگهای مختلف به آزمودنیها، آمیگدال را فعال تر کرد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
مقایسه اعتماد به نفس و پرخاشگری و قلدری در کودکان عادی و بد سرپرست