موسسات و مراکز مختلف به این نوع پژوهش ها نیازمند هستند. شما برای تحقیق درباره افسردگی کودکان به یک ایده و موضوع جدید نیاز مند هستید و سپس نیازمند رجوع به منابع و مقالات جدید دارید تا بتوانید بیان مسئله و دیگر قسمت های پژوهش را تکمیل نمایید. وقتی به جوان افسرده حل مسئله را می آموزیم، درمانگر و کودک با افکار منفی روبه رو می شوند. از نظر یک کودک افسرده مواجه شدن با یک مشکل (مرحله اول مهارت حل مسئله)، یعنی این که مسئله غلطی وجود دارد، با احتمال زیادی هست که چیزی را از دست بدهد. «اگر باهوش تر بودم، یا قشنگتر، یا لاغرتر و غیره، آن وقت این مشکلات را نداشتم». در ضمن کودکان احساس می کنند که در مشکلات غرق می شوند، انگار که آن ها موضوع های قابل حلی نیستند و به آسانی با مشکلات دیگری جایگزین می شوند.

برای مقابله با این شیوه بدبینانه، به کودکان آموخته می شود تا از جملات روحیه بخش» استفاده کنند (مرحله دوم در حل مسئله). غلبه بر این بدبینی طی زمان از این طریق به دست می آید که شواهد عینی از تجارب زندگی آنان را بیان کنیم، تجاربی که نشان می دهد آنها توانسته اند بر مشکلات خویش فایق آیند. مرحله سوم مهارت حل مسئله پیدا کردن راه حل های جایگزین است. به کودکان آموخته می شود تا جایی که می توانند به راه های ممکن فکر کنند، بدون این که آن ها را مورد ارزیابی قرار دهند. انجام این کار برای جوانان افسرده مشکل است، چرا که آن ها نوعا بیشتر به دلیل ناکارآمد بودن راه ها فکر می کنند، تا این که چه طور ممکن است یک عقیده موفقیت آمیز باشد.

حتی وقتی نمی توانند دلایل خاصی برای ناکارآمدی یک طرح پیدا کنند، اساس پیش بینی شان را بر چگونگی احساسات شان قرار می دهند (منطق هیجانی). وقتی آنان یاد می گیرند که راه حل هایی مطرح کنند، اغلب از نظر گستره و تعداد امکاناتی که به ذهن شان می رسد محدودیت دارند؛ در نتیجه، باید راه های ممکن و بیشتری به آنها آموزش داده شود. رعایت این نکته مهم است که به کودکان افسرده یاد دهیم وقتی دارند راه حل های جایگزین را مطرح می کنند، آنها را ارزیابی نکنند، چرا که آنان گرایش به این اعتقاد دارند که هیچ راه کارساز نیست. بنابراین، ممکن است یک بار دیگر جریان مشکل گشایی را کوتاه کنند و بیندیشند که نمی توانند مشکل را حل کنند. هم چنان که درمان پیشرفت می کند و مشکلاتی که آنها رویش کار می کنند از موقعیت های زندگی واقعی استخراج می شوند، بر تولید راه هایی تکیه می شود که در دنیای کودک منطقی و واقع گرایانه هستند، نه فقط مواردی که در دنیای بزرگسالان مقبولیت اجتماعی دارند.

چهارمین مرحله شامل پیش بینی کردن نتایج احتمالی برای هر یک از راه های ممکن است. در حالی که جوانان به سمت مشکلات زندگی واقعی پیش می روند، درمانگر به آنان کمک می کند نتایج مثبت بالقوه، همین طور محدودیت ها و نتایجی را که ممکن است به ضرر خودشان باشد در میان انتخاب های پیشنهادی تشخیص بدهند. یک بار دیگر، در این مرحله لازم است با بدبینی مبارزه شود. مرحله پنجم، شامل دوره کردن راه های ممکن، انتخاب بهترین مورد، و عمل کردن و...