تأخیر رشد فیزیکی معمولا توأم با تأخیر تحول ذهنی منجر به تأخیر در رشد و افزایش قدرت و هماهنگی عضلات می شود. کودکی که از لحاظ ذهنی نمیتواند تکالیفی را انجام دهد که هم کلاسیهایشان انجام می دهند و در بازیها و ورزشها نمی تواند با آنها رقابت کند هم از نظر آموزشی و هم از نظر اجتماعی ناسازگار می شود. مطالعه آمادگی برای رفتن به مدرسه و یا ساختار کلی بدن و ارتباط بین اعضای مختلف با یکدیگر نشان داده است که بین سنین پنج تا هفت سالگی یک سازماندهی مجدد چشمگیری در مورد ساختمان بدن کودک وجود دارد. تفاوت چشمگیری در شکل یک کودک پنج ساله با پنج تا هفت ساله و یک کودک هفت تا نه ساله وجود دارد. ویژگی یک کودک پنج تا هفت ساله این است که آمادگی لازم برای رفتن به مدرسه را دارد. در عوض شکل یک کودک زیر پنج سال نشان میدهد که او نه تنها از نظر جسمی آمادگی لازم برای رفتن به مدرسه را ندارد، بلکه از نظر روان شناختی فاقد آمادگی لازم برای رفتن به مدرسه است. در حالی که ویژگی یک کودک هفت تا نه ساله این است که آماده رفتن به مقطع بالاتر است. بنا بر مطالعات، ساختار بدن کودک شش یا شش سال چند ماهه از نظر جسمی و ذهنی آمادگی لازم را برای کلاس اول دارد، دلیل اینکه ارتباط نزدیکی بین آمادگی ذهنی و جسمی وجود دارد این است که کودکی که از نظر جسمی نابالغ است از نظر ذهنی هم نابالغ است حتی اگر ضریب بهره هوشی او عادی باشد.
آنهایی که در کلاس اول قبول می شوند نسبت به کودکانی که قبول نمی شوند از نظر جسمی بالغ تر هستند. بر اساس اظهارات سیمون (۱۹۸۵) خاطرنشان می سازد بلوغ جسمی بیش از یک بلوغ ظاهری است: این امر نه تنها در ویژگیهای بدن منعکس می شود بلکه در بلوغ نظام عصبی مرکزی نیز منعکس خواهد شد که به نوبه خود چنین رفتاری را به عنوان آمادگی جهت تحت تأثیر قرار دادن محدودیتها و تلاش در انجام وظایف تلقی می کنند». عدم آمادگی فیزیکی نیز به مختل شدن سازگاری فرد با مدرسه در طی دوران نوجوانی منجر می شود فردی که دیر به بلوغ می رسد بیشتر کودک صفت به نظر می رسد. یک بزرگسال با یک کودک با هوش که فعالیتهای فیزیکی اش هماهنگ با فعالیتهای ذهنی اش نیست به نظر می رسد که آمادگی لازم برای شروع یک زندگی اجتماعی را ندارد. این امر در سالهای راهنمایی و دبیرستان اهمیت بیشتری پیدا می کند.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
آمادگی جسمی – آمادگی رفتن به مدرسه – بهره هوشی – ناسازگاری اجتماعی |