چرا که از لحاظ کنترل مغزی ناسالمند، اما در دراز مدت این علایم در بیمار به صورت بی اعتنایی، خستگی، بی میلی بی علاقگی و زود از کوره در رفتن آشکار می شوند و بیمار با مواجه شدن این نشانه های رفتاری، گاه هنوز متوجه ناکافی بودن کنترل مغز خود نیست. در بعضی از موارد، بیمار به سبب خیال پردازی های خود در فرآیند تفکر بی ثبات بوده، هرگز نمی تواند وضعیت متمرکزی را برای خود ایجاد کند. در علم روان شناسی، به تحمل وضعیت ایجاد شده بدون ایجاد هرگونه کنترل بسنده، سیال ذهنی می گویند. با ایجاد ناهنجاری های درونی امکان دارد در طول زمان طولانی، اصرار بیمار برای بهبودی بیشتر شود. بنابراین، رؤیاپردازی نوعی کنترل ناپایدار ذهنی محسوب می شود. بی ثباتی مغزی از جمله نتایج موقت خستگی ذهنی است که در نهایت منجر به ناتوانی می شود و فرد را در تصمیم گیری فاقد هرگونه اعتماد به نفس می کند. بیماران بر روی هر چیزی بی وقفه به فکر فرو می روند؛ در حالی که توانایی ایجاد هرگونه راه حل صریح را از خود ندارند.
آنها به سختی می توانند افکار حقیقی شان را از میان خواب و رؤيا نجات داده، حتی نگرانی های خودشان را نسبت به آینده حل کنند. به خاطر آوردن تمام این حالت ها به طور موقت ممکن است در یک دوره بیست روزه صورت بگیرد، اما بیماران به طور عادی میان سلامتی ذهنی و کنترل ناپایدار مغزی قرار داشته، گرایش کاملی به رؤیا پردازی و حواس پرتی خواهند داشت. نابهنجاری زمانی به وقوع می پیوندد که فاز فعال ذهنی به وسیله ایجاد درد واقعی در بیماران نمایان شود. در این صورت، دورهی درمان به طور کامل متوقف خواهد شد. اگر خاطرتان باشد گفتیم که این دوره از علایم، مدت زمان خاصی ندارند و نمی توانند برای سال ها ظاهر شوند؛ بلکه با بررسی نتایج اخلاقی یا اساسی، به بیمار شوک وارد می شود. این امر نشان دهنده پیشرفت جزئی فاز فعال از ناهنجاری است.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
سیال ذهنی - رؤیاپردازی - خستگی ذهنی - اعتماد به نفس