بور کووک و همکارانش این نظریه را توسعه داده اند که نگرانی شکل ناآشکاری از اجتناب است و برانگیختگی روان شناختی را تعدیل کرده، در نتیجه از پردازش هیجانی بازداری میکند (به بروکووک، آلكاين و بیهار (۲۰۰۴) نگاه کنید).
به طور خاص، نگرانی به جای اینکه مجموعه ای از تصاویر دیداری باشد یک فرآیند زبانی- کلامی است (برای مثال، نگران بودن از اینکه «چه میشود اگر هواپیما سقوط کند؟» در مقابل تصویرسازی سقوط یک هواپیما) و این خودگویی درونی با یک پاسخ جسمی کاهنده مرتبط می شود که در مقابل برانگیختگی زیاد ناشی از تصویر ذهنی رویداد ترسناک قرار دارد (ورانا، کاتبرت و لنگ، ۱۹۸۶).
همین طور، این شکل از اجتناب شناختی به وسیله اجتناب از تصاویر تهدیدآمیز ذهنی و فعالیت روان شناختی مرتبط از طریق تقویت منفی موجب تداوم نگرانی میشود.
علاوه بر این، به وسیله تعدیل برانگیختگی جسمی، افرادی که به اجتناب شناختی میپردازند پردازش هیجانی کاملی از رویدادهای ترسناک را تجربه نمی کنند، در نتیجه از اكتساب اطلاعات صحیح که ممکن است جانشین یک ساختار ترس شود و نگرانی را در بلندمدت کاهش دهد جلوگیری می کند.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
بررسی رابطه تصویر ذهنی منفی و بازداری هیجانی با اضطراب اختلال فراگیر