انتخاب موضوع پروپوزال روانشناسی براساس نظریات آلبرت بندورا

البرت بندورا در سال ۱۹۲۵ به دنیا آمد و توانست در سال ۱۹۵۲ مدرک دکترای تخصصی ( Ph . D ) خود را در روان شناسی بالینی از دانشگاهای آیوا بگیرد.

از آن زمان به بعد به استخدام دانشگاه استانفورد درآمد. بندورا به خاطر موضعی که برعلیه رفتارگرایی افراطی اتخاذ کرد مورد توجه قرار گرفت.

او بر عوامل شناختی به عنوان اثرات کنترلی مهمی که بر روی رفتار انسانی داشتند تأکید می گذاشت.

علايق اولیه او بر مطالعه سه عنصر متعامل شناخت، رفتار و محیط، به عنوان تعیین کننده های رفتاریادگرفته شده و رشد شخصیت معطوف می شد (لاوسون و همکاران، ۲۰۰۸).

بندورا عمده دوران مطالعاتی خود را صرف یادگیری اجتماعی کرد که شامل یادگیری مشاهده ای می شد. نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه های روان شناسان شناختی و رفتاری را یکپارچه ساخت.

در واقع کارهای بندورا پلی بین شناخت گرایی و رفتارگرایی بود.

به نظر بندورا رفتارهای اجتماعی به قدری زیادند که نمی توان یادگیری آنها را با نظریه های شرطی شدن کلاسیک و کنشگر تبیین و توجیه ساخت. بندورا اساسا یادگیری مشاهده ای را دارای چهار مرحله توجه، به یادسپاری، تولید و انگیزش می داند (سیف، ۱۳۷۰).

در قدم اول توجه به این اشاره دارد که فرد باید به جنبه هایی از رفتاری که به وسیله الگو نشان داده می شود توجه نماید. در این مرحله از یادگیری اجتماعی عوامل زیادی دخالت می کنند مثل ویژگی های مشاهده گر، ویژگی های الگو و محیط و بافتی که رفتار الگو در آن به وقوع می پیوندد.

مرحله دوم فرآیندهای یادگیری اجتماعی به یادسپاری است که در آن اطلاعات به صورت های نمادین ذخیره می شوند.

به عبارت دیگر اطلاعات کسب شده از رفتارهای سرمشق به صورت های کلامی و تجسمی ذخیره می شوند.

در این مرحله مشاهده گر رفتارهای سرمشق مشاهده شده در طی دوره توجهی را به حافظه می دهد.

در مرحله سوم یادگیری اجتماعی یادگیریها به عملکرد تبدیل می شوند که این مرحله را تولیدی می نامند.

یادگیرنده می تواند خیلی چیزها را یاد بگیرد، ولی به دلایلی مختلف نتواند آنها را به عملکرد تبدیل کند.

مثلا فرد در دستگاه حرکتی خود مشکل داشته باشد و یا دستگاه حرکتی فرد برای به عملکرد در آوردن آن یادگیری به رشد کافی نرسیده باشد.

در مرحله چهارم که آخرین مرحله از یادگیری اجتماعی است، در فرد درجه ای از انتظار به وجود می آید که تولید آن رفتار به پیآمدی خوشایند، یعنی یک تقویت کننده، منجر می شود.

بنابراین تعیین کننده اصلی سعی های آتی برای ایجاد رفتار از سوی مشاهده گر، انگیزش است.