در این راستا، دلایل آموزشی متقنی نیز وجود دارد. اگر کلیه فعالیت ها معلم محور بوده و کودکان در یک جا بنشینند و برای ساعات طولانی به سخنان معلم گوش فرا دهند، از یادگیری و آموختن دل زده خواهند شد.
بازی، مهارت های تفکری کودکان را می پروراند. کودکان می آموزند به جای یادگیری وقایع درباره مسائل بیندیشند. دانستن وقایع به اندازهی آموزش دادن تفکر خلاقانه درباره مسائل مفید نمی باشد. کودکان می بایست، قادر باشند بدون نگرانی از درستی یا نادرستی مسائل به آنها بیندیشند. هم اکنون در بسیاری از مدارس مهارتهای تفکری آموزش داده می شود؛ اما کودکان نیاز دارند این مهارت ها را از طریق بازی بیاموزند.
فیشر۹۶ (۱۹۹۲) نتایج تعدادی از بررسی ها را در باره بازی کودکان تحلیل نمود و نتیجه گرفت کودکانی که بیشتر در بازی های وانمودی شرکت می کنند، در آزمون های سنجش مهارت های تفکر و زبان و خلاقیت، عملکرد بهتری دارند. هم اکنون بسیاری از مدارس در آمریکا برنامه آموزشی ابزارهای ذهن » را به اجرا درآوردهاند که بیشترین تأكید آن بر بازی است. این برنامه آموزشی بازی های باورپذیر را ترویج می کند و معتقد است کودکان می بایست طرح بازی را ایجاد کنند.
کودکان و معلمان پیش از بازی کنار هم می نشینند و درباره آنچه می خواهند بازی کنند به گفت و گو می پردازند. برای مثال، طرح بازی بچه ها ممکن است سفر به ماه و ابزار موردنیاز برای رفتن به آنجا باشد. کودکان پیش از شروع در باره نقش هایی که می خواهند بازی کنند و قواعد و نحوه بازی تصمیم گیری می کنند (فضانوردان باید کارهای مشخصی انجام دهند، مانند جمع آوری نمونه از ماه).
فرض بر این است که طرح های بازی به کودکان کمک می کنند تا جلوتر بیندیشند و از جدال در زمان بازی پرهیز کنند. همچنین کودکان تمایل دارند به جای وسایل واقعی از ابزارهای نمادین استفاده کنند تا قوه تخیل خود را تقویت کنند؛ بنابراین برای مثال، ممکن است از لگو یا بلوک های چوبی برای نشان دادن نمونه های سنگی در ماه استفاده کنند. معلمان در این مرحله به منظور تقویت مهارت های زبانی کودکان از آنها می خواهند در طول بازی دربارهی کارهای خود سخن بگویند.
بودر وا و لانگ ۹۸ (۲۰۰۱) معتقدند بازی به کودکان کمک می کند تا خود نظم دهی را بیاموزند و بهتر بتوانند عواطف و پرخاشگری خود را کنترل کنند. علاوه بر موارد فوق، برنامه آموزشی ابزارهای ذهن» کودکان را یاری می کند تا دربارهی طرح بازی هایشان بنویسند و از این طریق مهارتهای نگارشی آنها نیز تقویت می شود.
دایموند (۲۰۰۷) دریافت کودکان در کلاس های ابزار ذهن در مقایسه با همسالان خود در کلاس های سنتی خود نظم دهی مطلوب تری دارند و در آزمون های استاندارد نیز نمرات بالاتری کسب می کنند. در صورتی که کودکان در سنین پایین به خواندن یا جمع و تفریق اشتیاق داشته باشند، نباید مانع آنها شد و در عین حال نباید آنها را به انجام این کارها اجبار نمود.
در غیر این صورت، برخی از کودکان از آموزش دل زده می شوند و به دلیل اینکه به لحاظ رشدی آمادگی مطالعه رسمی را ندارند، احساس می کنند کودن اند. والدین باید به خود گوشزد کنند که کودکان می توانند مهارت های زبانی، تفکر خلاق و مهارت های اجتماعی را از طریق بازی بیاموزند.
شاید اعتدال آن باشد که مدارس رویکرد «ابزارهای ذهن» را اتخاذ کنند. رویکردی که در کنار سوادآموزی به کودکان کم سن و سال، انجام بازی های تفکر برانگیز و باورپذیر از پیش طراحی شده را رواج میدهد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
رابطه بین یادگیری و خود نظم دهی با تدریس بازی محور در مقطع ابتدایی