تفکر فرایند اولیه برای تأثیرگذاری در متفکران و مردم مجموعه ای از عقاید را به کار می گیرد که می توان حداقل آنها را نامتعارف و عجیب خواند؛ زیرا به ارتباطات ناخودآگاهی تکیه دارد که مردم و متفکران از آن بی خبرند. تفکر فرایند نخستین را می توان غیر منطقی خواند زیرا بدنبال ارتباطات منطقی و عادی بین مفاهیم نیست؛ اما می تواند ارتباطات بین عقاید مختلف را بر مبنای صدا (تداعی آوایی و جناسها) شباهت های تجسمی و دیگر مبناهای نخستین، که بدور از ارتباطات فکری پیچیده هستند، پیدا کند. فروید می پذیرد که این ارتباطات از یک منطق درونی پیروی می کنند و در احساسات سرکوفت شده پنهان بوده و برای افراد ناآموخته غیرقابل درک است.

علاوه بر این ساز و کارهای تفکر نخستین، قوانین منطقی عادی را به طرق دیگر مختل می سازد. در تفکر فرایندهای نخستین می توان از طریق سازوکار فشرده سازی ، یک نماد منفرد را به صورت چندین عقیده مختلف و احتمالا سازگار بیان کرد. در سازو کار جانشین سازی ، احساسات نامطبوع به فرد دیگری منتقل می شود. مثلا تکانه های پرخاشگرانه به پدر و یا فردی دیگر مثل رئیس جمهور ایالات متحده، منتقل می شود. ریشه این اعمال را می توان در نیازهای غریزی و ارثی جستجو کرد. تفکر فرایندهای نخستین عاری از محدودیت هایی است که بواسطه تجارب به شخص منتقل می شود. بنابراین دارای عنصر آزادی است که با فرایند عقلانی شدن از بین می رود.


موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :

مقایسه تفکر فرایندهای اولیه و ثانویه و جانشین سازی احساسات در دانشجویان دارای اختراع و دانشجویان عادی