مشاوره انتخاب عنوان پروپوزال پایان نامه درباره روانشناسی گشتالت

آزمایشاتی که در مورد ثبات ادراکی صورت گرفت تأثیر زیادی برای موضع گشتالتی فراهم کرد.

گشتالت گرایان می گفتند وقتی فردی به طور مستقیم روبروی پنجره ای بایستد، تصویر آن به شکل مستطیل بر روی شبکیه چشم فرد می افتد، اما وقتی همان فرد از موقعیت دارای زاویه به همان پنجره نگاه کند، تصویر پنجره به صورت ذوزنقه بر روی شبکیه خواهد افتاد، یعنی تصویر پنجره به شکل ذوزنقه احساس می شود، اما هنوز هم فرد پنجره را به شکل مستطیل ادراک خواهد کرد.

در مورد ثبات درخشندگی و اندازه نیز همین اتفاق می افتد.

عناصر احساسی می توانند به مقدار زیادی تغییر کنند، اما ادراك ما تغییر نمی کند (شولتز و شولتز ۱۹۸۷، ترجمه دکتر سیف و همکاران۱۳۷۰).

مثلا زغال سنگ وقتی در برابر نور آفتاب قرار می گیرد، علیرغم براق بودن باز سیاه دیده می شود.

- تفکر بارآور و هم ریختی: ورتایمر به عنوان بنیانگذار روان شناسی گشتالت، مدتی از عمر خود را صرف مطالعه موضوع آموزش با رویکرد گشتالتی کرد.

در همین راستا مطالبی را تدارک دید که می خواست موضوعات آموزشی، نظیر مسایل ساده هنری، را براساس رویکرد گشتالنی آموزش دهد.

او اقدام به جمع آوری مطالعات موردی، از جمله نحوه فرآیند فکری دوست صمیمی اش آلبرت انشتین در راه رسیدن به نظریه نسبیت، کرد که در نهایت حاصل این تلاشهای ورتایمر کتابی بنام «تفکر بارآورا» شد.

ورتایمر روی یک موضوع سخت نیز فکر می کرد. این موضوع چگونگی انعکاس جهان خارج در مغز بود.

او در این راستا اصل همریختی را مطرح کرد. این اصل فرض می کند که تطابق مستقیمی بین فرآیندهای مغزی و تجارب روانی وجود دارد.

به نظر گشتالت گرایان رابطه بین فرآیندهای عصبی و ادراکات مربوطه شبیه به رابطه بین نقشه و منطقه ای است که آن نقشه از آنجا فراهم شده است.

هرچند که نقشه عین محل واقعی نیست، ولی اگر درست تهیه شود، می تواند مشخصه های منطقه، نظیر رودخانه ها، کوهها و دریاچه ها را نشان دهد.

در واقع گشتالت گرایان تطابق بين تجربه روانی یا همان تجربه هشیار و تجربه مغزی را هم ریختی نامیدند.