با نگاهی به این تعاریف می توان به لزوم کنش و واکنش متقابل بین مراجع و مشاور پی برد.
مشاوره تعامل با برخورد چهره به چهره بین دو نفر است در این برخورد دو شخصیت متفاوت با یکدیگر به کنش و واکنش می پردازند تا در طی آن مراجع بتواند واقعیت را شناخته، پذیرفته و با در نظر گرفتن آن تصمیم مناسبی اتخاذ کند.
در راهنمایی و مشاوره سعی در وضعیت موجود و امکانات محیطی است.
وضعیت موجود را با توجه به دیدگاه های نظریه های متفاوت می توان دنیای بیرونی یا درونی یا هر دو دانست (کرنر، ۱۹۹۴).
برای این که مراجع بتواند واقعیت را درک کرده و با آن کنار بیاید در طی کنش متقابل به هم زبانی، هم فهمی، همدلی و تفاهم نیاز دارد.
مقصود از همزبانی صرفأ به یک زبان سخن گفتن نیست بلکه مقصود قابل فهم بودن کلمات به کار رفته از سوی طرفین است.
مشاوره مؤثر و مفید وقتی به خوبی امکان پذیر است که تفاهم برقرار شود.
در طی تفاهم است که ارتباط مفید و بامعنایی برقرار خواهد شد (ری، ۲۰۰۰) این احساس برای مراجع که کسی هست که او را می شناسد، می فهمد، می پذیرد و آنقدر توانایی دارد که راه حل های مفید ارائه دهد و نیروی ویژه ای ایجاد کند.
از این رو از چنین احساسی در هیپنوتیزم استفاده ویژه ای به عمل می آید.