در مورد کودکی که احساس ناکافی دارد یک دور باطل وجود دارد، و برای خطر کردن آماده نیست، به نظر می رسد نیاز به حمایت اضافی دارد، و به این ترتیب وابستگی بیشتری به دیگران ایجاد می شود.
به واسطه فراهم آوردن حمایت های زیاد، ظهور درماندگی آموخته شده را تقویت می کنیم وظیفه معلم این است که این چرخه را بشکند و به دانش آموز کمک کند تا تشخیص دهد چقدر می تواند بر رویدادها کنترل داشته باشد و بر نتایج تأثیر بگذارد (گالبریت و الكساندر ۲۰۰۵).
برای یک دستیار معلم طبیعی است که بگوید می خواهد به دانش آموز مبتلا به مشکلات یادگیری کمک کند اما این کمک و حمایت نباید به اندازهای باشد که کاملا چالش و احتمال شکست از بین برود (فاکس ۲۰۰۳).
شکست باید قابل پیش بینی باشد و هنگامی که رخ میدهد باید به کودکان کمک کرد تا رابطه علت و معلولی بین تلاش های خودشان و نتایج را بفهمند.
قبول شکست های گاه به گاه و نسبت دادن آن شکست به علت درست، بخشی ضروری از یادگیری است (سلیگمن، ۱۹۹۵).
همین که دانش آموزان بفهمند اشتباهاتشان اغلب به سادگی رخ می دهند چرا که به اندازه کافی تلاش نکرده اند، و یا مراقبت کافی دریافت نکرده اند، برداشتشان از ناتوانی کاهش می یابد.
دانش آموزانی که منبع کنترلشان بیشتر درونی است و بسیار بیشتر در تکالیف یادگیری درگیر می شوند، تشخیص می دهند که با تلاش و پایداری می توانند بر شکست غلبه کنند.
یکی از منابع مهم انگیزش درونی مورد نیاز برای دانش آموزان خودکارآمدی است (لنکستر، ۲۰۰۵).
منبع کنترل بیرونی می تواند تأثیر منفی بر میل دانش آموزان برای مواجهه با تکلیف دشوار، داشته باشد.
در صورتی که انتظار شکست بالا باشد رها کردن و تغییر راهبردهای اجتنابی به جای مواجهه، ساده تر است.
در رویکرد آموزشی موسوم به بازآموزی اسناد (مکانرنری و مکاترنری ۲۰۰۶) به دانش آموزان آموخته می شود هنگامی که یک تکلیف به اتمام رسید به دقت نتایج تلاش های خود را ارزیابی کنند.