حل مسئله در محیط کسب و کار مؤثر است، اما وقتی با یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان رنجیده خاطرتان صحبت می کنید کارایی ندارد.
بیشتر مواقع، طرف مقابل فقط نیاز دارد مسئله را بیان کند. حال اگر شما ناگهان برای حل آن پیشنهاد کمک کنید، این کار او را ناراحت و به احتمال زیاد عصبانی اش می کند، زیرا حل مشکل در کوتاه مدت مانع می شود طرف مقابل احساساتی مانند ناراحتی و عصبانیت را بروز دهد.
همچنین این برخوردتان رفتاری ارباب منشانه است و طرف مقابل را در سطحی پایین تر از شما قرار می دهد؛ انگار او مشکلی دارد و شما متخصص حل مشکلش هستید. حل مشکل همیشه اشتباه نیست، اما زمان بندی اهمیتی والا دارد.
اگر شما عجولانه رفتار کنید و هنگام تنش شدید یا پیش از آن که طرف مقابل فرصت کند مشکل را بیان کند بکوشید آن را حل کنید، تلاش های شما با شکست مواجه خواهد شد، زیرا طرف مقابل برای ابراز احساساتش به فرصت نیاز دارد.
اما اگر شما به حرف های او گوش دهید و آنها را تأیید کنید و تشویقش کنید بیشتر توضیح دهد، اغلب نیازی به حل مشکل «واقعی» نخواهد بود. در حقیقت بیشتر مواقع، مشکل اصلی این است که شما به او گوش نمیدهید.