مواجه شدن این افراد با سختی ها و فقدان های سال های آخر عمر ممکن است موجب ناامیدی و غم و اندوه در این دوران شود. بنابراین این که آیا می توان این افسردگی را با همان ملاک های تشخیصی بیماری افسردگی مورد ارزیابی قرار داد یا نه، موضوعی است که در حال حاضر تحت بررسی مداوم است.
در این رابطه بحث های متفاوتی مطرح است که آیا باید ملاک های تشخیصی برای تشخیص اختلال خلقی در سالمندان متفاوت باشد؟ آیا تدابیر و روش های ارزیابی مورد استفاده فعلی مناسب هستند یا این که باید طبقه بندی های دیگری برای اختلالات افسردگی به این سیستم طبقه بندی اضافه گردد؟ این بحثها با مشاهده این که افسردگی به شکل متفاوت در سالمندان بروز پیدا می کند، تقویت می شود.
بدین معنی که این خصوصیات می تواند بیشتر به عنوان بازتابی از فرسودگی دوران سالمندی مورد توجه قرار گیرد تا تغییرات شدید در عاطفه (پاورز و همکاران، ۲۰۰۲).
متأسفانه وجود علائم افسردگی به تنهایی در غیاب یک راهنمای دقیق و اختصاصی برای تشخیص افسردگی در این گروه سنی غالبأ اغراق آمیز به نظر می رسد. در پژوهش های بیماری های همه گیر اخير، ضرورت توجه به این موضوع بیشتر آشکار گردیده است.