به این معنا که آغازگر ارتباط، توانایی درست ارائه همدلی به دیگری را داشته است و کلمه همدلی که ترجمه ای برای «Einipallny» در زبان انگلیسی است از کلمه المانی «Einfuhling» گرفته شده است که به معنی «با دیگران حس کردن» است.
همدلی کردن با کسی بعنی احساس او را درک کردن. آنگونه که «یک رج» به همدلی پرداخته است شاید بهتر بتوان به معنی آن پی برد. او چنین گفته است: «همدلی توانایی یک فرد است که به گونه ای تجربی دریاید که فرد دیگر چه تجربه ای در یک لحظه موعود و در یک چارچوب مشخص و با توجه به نظر خویش دارد».
«شافر» بر این باور است که «همدلی تجربه درونی قابل درک و در میان نهادنی با دیگری، برای مقطعی از وضعیت روانی او میباشد». نقطلهی مقابل همدردی کردن عبارت است از احساس کردن برای فرد دیگر، یا به عبارت دیگر نسبت به دیگری حسی در درون خود پدید آوردن. مثلا برای کسی متأسف شدن به علت مشکلی که برای او پیش آمده است.
همدلی کردن یعنی احساسی را داشتن که دیگری نیز بدان احساس دست یافته است، همدلی یعنی ایجاد احساس مشترک با یکدیگر یعنی فرستنده پیام و گیرنده پیام به یک احساس یگانه دست یافته اند. اکثر کسانی که از نظر ارتباطی از مهارت های بالایی برخوردارند، درست برعکس این نگرش رفتار می کنند. آنان معمولا از اطلاعات فراوانی بهره مند می شوند.
نکته مهم: دو مفهوم «تشابه باهم» یا «همانندی» و «تخالف با هم» را با یکدیگر مقایسه می نمایم تشابه با هم» در برگیرنده ی تشابه موجود از نظر ظاهری و شخصیتی بین طرفین ارتباط است در حالی که «تخالف با هم» بر تفاوت موجود از جهات مختلف بین طرفین ارتباط دلالت دارد. تشابه و تفاوت ممکن است متکی به صفات متعددی چون: سن، جنس، مذهب، تحصیلات، تمایلات سیاسی، پایگاه و شأن اجتماعی و اقتصادی و ... باشد.
اساسأ اثربخشی ارتباطات بین فردی در صورت وجود تشابه اعضا با یکدیگر بیشتر است. برای مثال «جیمز مک کراسکی » یا «کارل لارسون» و «مارک نپ» بر این باورند که ارتباط مؤثر بیشتر زمانی پدید می آید که طرفین ارتباط تشابه بیشتری با هم داشته باشند. هر اندازه که آنها به هم شبیه تر باشند و یا ویژگی های مشابه بیشتری داشته باشند، مفاهیم بیشتری را نیز با یکدیگر در میان می گذارند و مفاهیم یکدیگر را بهتر درک می کنند.
بر این اساس ما با کسانی که وجوه تشابه زیادی با ما دارند. راحت تر می توانیم ارتباط برقرار کنیم. پزشک با پزشکان ارتباط بهتری برقرار می کند تا با افراد دیگر، معلم با معلمان دیگر، دانشجو با دانشجویان دیگر و ترک با ترکهای دیگر، ارتباط اثر بخش تری را پدید می آورند پس هر اندازه ما شبیه دیگران باشیم با ایشان احساس نزدیکی بیشتری کرده، راحت تر و گشوده تر، با آنان ارتباط برقرار می کنیم.
در نتیجه می توان گفت ما در برابر کسانی بیشتر «خودگشایی» یا «افشای خود می کنیم، که احساس کنیم آنان همچون خود ما هستند و یا این که نسبت به ما دارای وجوه تشابه بیشتری می باشند. اصولا کسانی که با ما تشابه بیشتری دارند، اشتیاق بیشتری به خودگشایی» خویش، نزد ما دارند.
ای بسا دو ترک چون بیگانگان ای بسا هندو و ترک همزبان پس زبان همدلی، خود دیگر است همدلی از همزبانی، بهتر است همانطور که گفته شد، همدلی با هم حسی همان تلاش برای فهم موقعیت زندگی دیگران است، درک و پذیرش دیگران، یعنی همان افرادی که با ما تفاوت بسیار دارند، بخشی از مهارت همدلی است.
بهبود روابط اجتماعی، مثلا در موقعیت های فرهنگی و قومی، از مهارت های زندگی امروز است و بدون آن، هر لحظه ممکن است کینه ها و خصومت های افراد، نسبت به یکدیگر تشدید شود. از آنجا که زندگی جمعی به ویژه در عصر حاضر، به همیاری و مشارکت نیاز دارد، لازم است با تقویت همدلی در کودکان و نوجوانان، آنان را به سوی تجربه رفتارهای جمعی مقید هدایت کنیم.
اگر ما توانایی همدلی با دیگران را بیابیم، بدون شک در وضعیتی خواهیم بود که آنان را درک کنیم و دریابیم که از کجا آمده اند و اینک در کجا هستند و به کجا خواهند رفت یا می خواهند بروند. به گفته «گر بنسون » کسی نمی تواند به احساس ظریف و پیچیده دیگری دسترسی پیدا کند، مگر آن که احساس او را دریابد و آن را تجربه کند که این خود همدلی نامیده می شود.
در واقع، این نوع ویژه ای از ادراک است که کسی را قادر می سازد تا بتواند طرف مقابل خود را از نظر عاطفی و ذهنی دریافته و آنچه تجربه کرده است، او نیز احساس کند. درک توأم با همدلی، انسان را قادر می سازد که خود را با شرایط ارتباطی، مطابقت داده و بداند که چه باید بگوید، چگونه باید بگوید و چه زمانی باید بگوید چه وقت باید ساکت باشد و چه وقت به خود گشودگی دست زند.
«دراکس» معتقد است که، مهارت اجتماعی ارتباط بین افراد در واقع به تعریف همدلی مرتبط است. او همچنین می گوید: «همدلی صحیح هم حساسیت نسبت به احساسات موجود و هم تسهیلات لازم کلامی برای ارتباط با دیگری را در بر می گیرد که موجب درک و تفاهم بیشتر و نیز استفاده صحیح از زبان برای القای مفاهیم می شوند.