این نسخه به روز از گفته مشهور اپیکتتوس ( افراد از چیزها اذیت نیستند، بلکه از دیدگاه هایی که از آنها می گیرند اذیتند ) نوع شناختهایی که REBT معتقد است در هسته اختلال ها واقع اند، یعنی باورهای محکم، را تعیین می کند، سختی (همچنین رجوع به تعصب مذهبی، جزم اندیشی، مطلق گرایی و خواستاری در ادبیات REBT) شکل هایی از اجبارها در خواست ها، بایدهای مطلق، و ... به خود می گیرد.

این بایدها سه مرکز دارند، خود، دیگران و زندگی، مثلا: :

من باید

تو (دیگران) باید ..

زندگی باید ..

باورهای سخت اکثرأ تمایل دارند تا مبنای امیال مان قرار گیرند.

در حقیقت، REBT تأکید می کند که داشتن امیال، یکی از ویژگی های بنیادین نژاد انسانی است. ما یا در جهت چیزی متمایلیم یا از آن فاصله می گیریم.

بنابراین، ما خالصانه به استنباطهایی که از جهان می کنیم عمل نمی کنیم؛ بلکه ما به باورهای (برای مثال دیدگاه مثبت یا منفی) مربوط به استنباطمان معتقدیم.

براساس نظریه REBT، این باورها هستند که فشاری عظیم تر از استنباطها بر نحوه احساس و عمل مان دارند.