و ارزیابی ها به طور منطقی و منظم، معرف اوج عقب ماندگی در سنین مدرسه، بویژه به هنگام نوجوانی و کاهش آن در بزرگسالی است (لمکووایمر، ۱۹۶۵، شیرن برگر، ۱۹۶۶). قبل از ورود به مدرسه ممکن است والدين، عقب ماندگی کودکان خود را متوجه نشوند زیرا که کودک خود را در رابطه با دیگر کودکان همسن او نگاه نمی کنند. به علاوه رشد بسیاری از کودکان عقب مانده خفیف، تقریبا بر طبق نمودار زمانی رشد بقیه افراد خانواده است. سالهای اول مدرسه نشانگر یک حرکت ناگهانی است. مدرسه برای اغلب کودکان یکی از تجارب بسیار مشکل و ناکام کننده زندگی است که ممکن است هیچ گاه تکرار نشود، نمی توان ادعا کرد که کودکانی که دچار محدودیت هوشی اند نباید به مدرسه بروند، اما به طور متقاعد کننده استدلال می شود که مدارسی برای آنها مفیدتر است که نسبت به مدارس سنتی قابل انعطاف تر، عینی تر بوده و بر تجارب معنی دار زندگی واقعی و انگیزه های او متمرکز باشد.
موضوع پیشنهادی روانشناسی :
بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی به والدین کودکان عقب مانده ذهنی بر میزان یادگیری...