لاچمن و همکاران (۱۹۸۴) دریافتند که گنجاندن مؤلفه تعیین هدف رفتاری هدفمند منجر به پرخاشگری و در هم گسیختگی کمتر می شود. در این بخش، پسران در جلسات گروه، اهداف هفتگی برای خودشان وضع می کنند، این اهداف روزانه توسط معلمان تحت نظر قرار می گیرند و برای دستیابی به هدف سیستم تقویت مشروط در نظر گرفته شده است. شواهد مشابهی برای اثر بخشی تکالیف خانگی در CBT بوسیله کاز دین و همکارانش بدست آمده است (۱۹۸۹). علاوه بر این، بهبودی گسترده تر در رفتار کلاسی زمانی به دست آمد که برنامه مقابله خشم در یک قالب ۱۸ جلسه ای به جای قالب ۱۲ جلسه ای ارائه شده بود (لاچمن، ۱۹۸۵). ما شواهدی پیدا نکردیم که گنجاندن شکل های محدود مشاوره ساختار یافته برای معلم (لاچمن، لامپورن، جمر و همکاران، ۱۹۸۹) یا آموزش اضافی در تعلیم خود آموزی درباره تکالیف علمی غیر اجتماعی (چمن و کاری، ۱۹۸۶) تأثیرات اساسی برنامه مقابله خشم را افزایش دهد. با این حال، آموزش معلمان به منظور اجرای یک مداخله کلاسی باعث افزایش اثرات پیشگیرانه برنامه توانایی مقابله در رفتار مدرسه ای کودکان در معرض خطر را نشان داده است.


موضوع پیشنهادی روانشناسی :

مقایسه تاثیر برنامه مقابله خشم بر رفتارهای مدرسه ای کودکان بیش فعال و عادی