اگر نظام روان پزشکی، برای مثال، مهیای تشخیص است، ممکن است جزئی از شکل گفتگویی باشند که در آن در مان جو درمانگر باهم به تعمق در این باره میپردازند که یک فرد میتواند چه برچسپی بخورد. همچنین مشاور یا درمانگر وجودی با این ملاحظه که دوره کودکی والدین همچون علتی است که میبایست فورأ به عنوان یک گزینه بر روی میز قرار گیرد، به طور معمول درمان را با ردگیری تاریخچه تحولی درمان جو آغاز نمیکند. در مقابل، تشخیص و تاریخچه دوره کودکی میتواند به راحتی بینش درمانجویان را به امکانهای خودشان در زندگی مسدود کرده یا مانع از آنها شود. در عوض در مان جو درمانگر / مشاور سریعا تعیین می کنند که چه موقعیتی در زندگی فعلی در مان جو میتواند همین الآن میان درمان جو درمانگر / مشاور مطرح گردد. افزون بر این، درمان جو موقعیت زندگی خود را عموما، شامل جنبه های مثبت و منفی، توصیف می کند. برخی اوقات تشخیص موقعیت آغازین در موقعیت درمان جو بر مبنای کاوش افقی گستره های مختلف زندگی درمان جو قرار میگیرد؛ زندگی شغلی و تحصیلی، خانواده، فعالیتهای تفریحی، زندگی شخصی و غیره. این اکتشاف میتواند برحسب نظریه چهار دنیای زندگی طبیعی، اجتماعی، شخصی و آرمانی) ساختار بپذیرد، نظریه ای که از سوی امی ون دورزن بر مبنای نظریه قدیمی بینزوانگر ایجاد گردید. بر حسب این نظریه چهار لایه، عدم توان کافی برای بازداری یا آشکار سازی در یکی از این دنیاها یا گستره های زندگی می تواند به راحتی به ایجاد مشکل در سایر گستره ها منجر گردد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال پایان نامه روانشناسی :
بررسی اثر بخشی درمان وجودی بر اختلال اضطراب اجتماعی و سوء ظن زناشویی در زوج های آستانه طلاق