این کودکان مشکلات مشخصی را در تعاملات اجتماعی از خود بروز می دهند. علاقه زیادی به یکنواخی و تشریفات، گفتار عجیب و غریب، گقت وگو بدون داشتن ارتباط درست با موضوع، علاقه به حروف یا اعداد در سنین پایین هستند، و همچنین دارای خصیصه هایی مانند، فقدان عواطف گرم و صمیمی در تعاملات اجتماعی، اشکال در لحن و صدا و مشکل در همنوایی با مقررات محیط زندگی، مشکل در راه رفتن موزون، هماهنگ سازی، دسط خط و نیز خام حرکتی هستند و برخی دیگر از این کودکان نسبت اصوات و بوها حساس هستند (سیمپسون و مایلس، ۲۰۰۸ برندل و همکاران، ۲۰۱۰). افراد مبتلا به سندروم آسپرگر به دلیل عدم اطلاع رسانی و آگاهی سازی های عمومی سال ها اشتباه فهمیده می شد. قبل از معرفی سندروم آسپرگر، بحث جدی این بود، افراد دارای ویژگی های آسپرگر (ویژگی هایی که در سطور بالاتر ذکر شد)، بایستی در طبقه واحد و جداگانه ای توصیف شوند یا تحت عنوان اختلال های اتیستیک با عملکرد بالا معرفی شوند. سندروم آسپرگر تا سال ۱۹۸۱، به انگلیسی ترجمه نشده بود و تمامی علائم و نشان های آن به زبان آلمانی منتشر می شد. تا اینکه پزشکی انگلیسی به نام لورنا وینگ یک سری مطالعات موردی که انجام داد، متوجه شد که علایم آنها شباهت زیادی با نشانه های آسپرگر دارند، در قالب "سندرم آسپرگر" معرفی نمود.
موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :
بررسی اثر بخشی قصه درمانی بر تعاملات اجتماعی و درمان فقدان صمیمیت در کودکان مبتلا به سندروم آسپرگر