نظریه های پویایی خانواده، مدعی هستند که تعاملات خانوادگی می تواند احتمال خشونت را افزایش یا کاهش دهد. روانشناس، لنور والكر یک نظریه با عنوان سیکل خشونت» که مثال خوبی است از یک رویکرد سیستمی به خانواده، مطرح کرد. والكر می گوید در بسیاری از روابط بدرفتارانه، دوره هایی از بدرفتاری و آرامش بصورت متناوب می آیند. نظریه او، سیکلی سه مرحله ای از رفتار بدرفتارانه را مطرح می کند که در آن، عملکرد هر مرحله، نقش مهمی در الگوی بدرفتاری بازی می کند. در مرحله اول، تنش ایجاد می گردد بطوریکه همسر بدخلق تر و کم حوصله تر می شود. مرحله بعد اغلب با تخلیه هیجانی ای که ممکن است موجب خشونت فیزیکی شود، همراه است. در آخرین مرحله، پس از آرامش، فرد بدرفتار پوزش می خواهد و قول می دهد که دیگر از کوره در نرود. با این وجود پیش از اینکه این قول طولی بکشد، این سیکل مدام برقرار می گردد.

بر اساس نظریه والكر، همسر فرد بدرفتار، دچار درماندگی آموخته شده می شود. یعنی وقتی قربانی، بارها مورد بدرفتاری قرار می گیرد، احساس می کند در دام گرفتار شده و حتی تمام تلاش های خود را برای رهایی متوقف می سازد. رویکردهای سیستمی خانواده، بعلت برخی سوگیریها بر علیه زنها، مورد انتقاد قرار گرفته. فمینیست ها از این گله دارند که این نظریه ها در مورد خشونت، مسئولیت زیادی به نقش زن می دهند. برای مثال مقاله ای در سال ۱۹۹۰ با عنوان «برابرسازی تربیت و خشونت در خانواده» بیان کرد که نحوه برخورد اعضای خانواده با خشونت، می تواند حلقه واکنش مثبت ایجاد کند که خشونت را تقویت می کند و به آن فرصت ایجاد و ادامه را می دهد. منتقدان، این نوع توصیف را بعنوان «مقصر دانستن قربانی» می نگرند. آنها می گویند این نوع دیدگاه، افراد بدرفتاری می سازد که برای تغییر رفتارشان، معذورات ساده ای دارند.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

بررسی نقش واسطه ای بدرفتاری خانوادگی در رابطه پویایی خانواده و رابطه والد فرزندی در ...