برای مثال، از شما می خواهند برای فعالیت های مفید تر و جالب تر به اتفاق همسرتان برنامه ریزی کنید تا به تدریج، دوباره از همنشینی با یکدیگر لذت ببرید. همچنین ممکن است از شما بخواهند که هر روز، با توجه به وضعیت طرف مقابل، کارهایی بکنید که عشق شما را نسبت به او نشان دهد. برای مثال، از محل کار خود، به منظور احوالپرسی با همسرتان تماس بگیرید یا صبح یک فنجان قهوه برای او ببرید تا نشان دهید به او اهمیت می دهید. به عقیده بیشتر روان پزشکان مشکلات ارتباطی در نهایت از نبود اعتماد و ترس از آسیب پذیری ناشی می شود. فرض کنیم شما به خاطر موضوعی که یکی از همکاران با اعضای خانواده به شما می گوید، عصبانی می شوید. به ظاهر عصبانی می شوید، اما در باطن، احساس می کنید که رنجیده اید و تحقیر شده اید، حال آن که تمایل ندارید طرف مقابل شما بداند که آزرده هستید، زیرا می ترسید مبادا او تصور کند ضعیف یا احمق هستید. بنابراین، عصبانیت خود را نشان می دهید، انتقاد می کنید، از خود دفاع کرده و می کوشید فرد مقابل را تحقیر کنید. گرچه با این عمل، تنش شدت پیدا می کند، اما عصبانیت، از شما محافظت می کند، زیرا دیگر نیاز نیست خود را آسیب پذیر نشان دهید یا از خطر پذیری اجتناب کنید. به عبارتی، کمبود اصلی در این جا، بی اعتمادی است. در واقع، ما به خاطر ترس از صمیمیت با طرف مقابل می جنگیم. روان پزشکانی که طرفدار این نظریه اند، شما را تشویق می کنند تا رنجیدگی احساسات لطیف خود را که در پس تمام عصبانیت ها، دشمنیها و تنش ها پنهان شده است، بپذیرید و آن را با فرد مقابل در میان بگذارید.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

بررسی رابطه ترس از صمیمیت و مشکلات عاطفی با فرسودگی ارتباطی در زوجین ...