اولین بررسی مقدماتی ممکن است بر روی دوستان و همکارانی که نقش آزمودنی را ایفا می کنند انجام گیرد.
این مطالعه به پژوهشگر کمک می کند تا روشهای اجرایی را تقریبا درست پیموده، هر نوع خطای غیر موجه در سنجش و یا مراحل اجرا را به خوبی آشکار و شناسایی کند.
پس از شناسایی و اصلاح و رفع اشکالات موجود، مطالعات مقدماتی بعدی می تواند بر روی افرادی که به جمعیت آماج یا گروه اصلی مد نظر برای مطالعه نمونه پژوهش) نزدیک تر است، انجام گیرد.
اهمیت بررسیهای مقدماتی غیر قابل انکار است.
از این رو هر آنچه در خصوص ضرورت مطالعات مقدماتی گفته شود، باز هم کم است.
احتمال طراحی یک مطالعه در پشت میز و ترجمان مستقیم و آنی آن به سوی عمل و اجرای نهایی نیز بسیار کم است.
محقق همواره نیاز دارد تا قبل از انجام مطالعه اصلی روشها، مقياسها و مراحل اجرای مطالعه را مورد آزمون قرار دهد.
بسیاری از چیزهایی که بر روی کاغذ خوب و مناسب به نظر می رسند، در عمل قابل اجرا نبوده، یا به نتیجه مورد انتظار دست نمی یابند (مثلا ممکن است مقیاسی که برای منظور خاصی طراحی می کنیم، به نظر ما مفید و مناسب باشد اما برای آزمودنیها قابل فهم نباشد و یا اینکه اطلاعات سودمند و مناسبی را جمع آوری نکند).
همچنین بسیار سودمند و راهگشا خواهد بود اگر بتوان داده های به دست آمده از مطالعات مقدماتی را مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار داد تا مشخص شود که آیا استخراج و تحلیل داده ها به واقع می توانند برای سؤال با فرضیه پژوهش پاسخی فراهم آورند یا خیر؟
صرف وقت و تمرکز بیشتر در این مرحله، می تواند باعث صرفه جویی هنگفتی در مراحل بعدی پژوهش شود.