یعنی او از وجود اشکال در خوداگاه است و داوطلبانه مایل به رفع اشکال و تغییر در خود می باشد. موارد زیر را می توان از جمله اقدامات مراجع دانست.
الف) آموختن راه ها و شیوه های آگاهی از شناختهای نادرست.
ب) استفاده از کمک های مشاور در بهره برداری صحیح از فنون و راهکارها،
پ) جایگزین کردن طرحواره های جدید و به مرحله آزمایش گذاشتن آنها.
بنابراین در شناخت درمانی مددجو، فردی ناآگاه و بی اطلاع از مشکل و فردی منفعل نیست اگر هم در ابتدا چنین به نظر برسد در طی درمان باید آگاهی کسب کرده و جهت تغییر شناختهای نادرست، با مشاور فعالانه تعاون و همکاری کند.
هدف درمان در رویکرد شناخت درمانی یک علت اصلی ایجاد مشکلات روانی و هیجانی شیوه های نادرست شناخت و پردازش است. شیوه های شناختی درمان طرحواره ها و باورهایی هستند که نقشه انجام عمل و راهنمایی فرد در مقابل محركات است. این طرح واره ها و مفاهیم نادرست، شناخت را تحت تأثیر قرار می دهند.
شناخت درمانی بر هیجانات، عواطف رفتار و همچنین بر روابط انسان تأثیر می گذارد (اسکاپیرا، ۲۰۰۴) به همین سبب برای حل مشکل باید به سراغ شیوه های نادرست شناختی یا همان طرحواره های ثبت شده ذهن رفت، آنها را مشخص کرد و مواردی را اصلاح نمود.
به این جهت شناخت درمانگران تغییر ساخت های شناختی، طرح وارهها، الگوها، تفکرات، باورها و به طور کلی تغییر شناختهای نادرست را هدف درمان می دانند.